تعداد بازدید : 2270
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱/۳۰
تاریخ آخرین پست : ۱۳۹۶/۱/۳۰
کاربران آنلاین : 0
كوين برادر جيمز 15M
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۰:۴۵:۱۲
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵

تمرين شنونده بودن🤔

(ویرایش)

من مَي خوام يه اعتراف بزرگ تَو زندگيم بكنم. 

يه مشكل خيلي بزرك دارم . چون تَو اين سايت تَو هر زمينه بهم كمك شده مَي خوام دوباره شانسم رو امتحان كنم. 

من نزديك ٤ ماهه نمي تونم جلوي زبونم رو بگيرم. از فشار و استرس و تنهايي و اتفاقايي كه برام افتاده تا يكي مَي پرسه حالت چطوره با جزييات كامل براش تعريف مَي كنم . اونا هم بلا استثنا عليه خودم استفاده مَي كنن، يا دخالت بيجا تَو زندگيم. و يا كلي مشكل ديگه! 

خيلي حالم بده. قبلش تَو نت سرج كردم و درد و دل آدمهاي شبيه خودم رو خوندم. يا همه گفتن غصه نخور تَو ساده نيستي و يا اونايي كه مثل اون طرف مشكل داشتن گفتن ما نتونستيم ترك كنيم. 

تصميم گرفتم بيام اينجا بنويسم ، دنبال راهكارم. من اينجوري نبودم. كلي خواهرام رو نصيحت مَي كردم. 

يه مدت روزه كلام گرفتم اما بعد يه مدت يادم رفت. چه خاكي به سرم كنم؟ 😭😭😭 آخر يه جا زندگيم از هم مَي پاشه همينجوري! الان خبري نيست ، ولي اينكار عواقب سنگيني داره! نمي خوام تاوان سنگين بدم. كمكم كنيد لطفا. 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

در ضمن اينا خصوصيات اخلاقيمه:

خيلي ركم

 از كسي ناراحت باشم پشت سرش حرف نميزنم ، مستقيم مَي گم و رفع كدورت مَي كنم.

يكي بهم بي احترامي مَي كنه يا دعوا مَي كنه و يا تهديد ، جوابش رو نمي دم و سكوت مَي كنم( بعضي وقتا افسوس مَي خورم كه منم مَي تونم مودبانه جواب طرف رو بدم ، چرا سكوت مَي كنم؟ البته چون هم من شخصيتمً حاضر جواب نيست و چون واقعا هم حوصله جر و بحث و دعواهاي زنونه ندارم، انقدر مشكلات و كار سرم ريخته وقت اينكارارو ندارم ) ولي خوب بعدش ممكنه تا ٣ شب يا بيشتر درگير باشم با خودم. 

زود باورم

سريع اعتماد مَي كنم 

از طرفيم متنفرم كسي سر از كار زندگيم در بياره

ديوانم؟

دلم مَي خواد از همه دوري كنم و از تنهايي وحشت دارم. 

تمام زندگيه من همسرمه، من بدون اون فلجم، بدون وجودش و بدون عشقش فقط يه زنده افقيم. با يه بحث كه كم جدي نيست من جوري بهم ميريزم يا از سر مزه و يا عصبانيت و هر چي گذرا من رو تهديد مَي كنه به رفتن و جدايي كلا عود مَي كنه اون حس وحشتم ، دقيقا از بعد از جدي شدن دعواهمون يا بهتره بگم پر رنگ شدن دعواهامون من اين جوري زبون باز كردم😭. دوست ندارم اينجوري باشم ، مَي خوام خودمو كنترل كنم. همه زن و شوهرا باهم دعوا دارن. من چرا اينجوري شدم؟ 

دارم از خواب ميميرم اما خوابم نميبره. 

انگار دچار بحران شدم. 

خودم عيبي رو دارم ميبينم ، اما نمي تونم كاري كنم. مثل معتادي كه مَي خواد ترك كنه!😭😭😭

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۱:۱۸:۰۷
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۹/۱۲ ۱۳:۱۳:۳۴
(ویرایش)

بهت پیشنهاد میکنم جای تعریف برای دیگران بنویسیشون توی دفتر و هردفعه فکر کردی احتیاج داری بگی برای خودت تو دفترت بنویسیش بعد یه مدت که بخونیش متوجه میشی خیلی چیزارو نباید به کسی میگفتی

۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۱:۲۱:۴۳
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

آره فاطيما جون ! قبلا هم خيلي اينكار رو مَي كردم تَو زندگيم. دوست داشتم نوشتن رو. حتما مَي تونم اينكار رو انجام بدم. 

يه دفتر مَي خرم و مَي نويسم. 

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۲:۲۴:۰۵
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ ۱۸:۵۷:۰۷
(ویرایش)

سلام ملیکاجون..دردودلتو خوندم گلم...منم مثل تو غریبم ولی هیچوقت هیچ‌ چیزی پیش هیچکی نمیگم تو خودم میریزم..حتی به مامانمم نمیگم...یه مدت افسردگی گرفتم چندماه پیش نزدیک ده جلسه بدون اینکه کسی بدونه رفتم پیش روانشناس خیلی واسم خوب بود واقعا حالم خوب شد،،باورت نمیشه طوری شده بودم که مدام استرس و اضطراب داشتم درحدی که تمام بدنم درد میگرفت..sad

تا "خدا" هست...

هیچ لحظه ای آنقدر سخت

نمیشود که نتوان تحملش کرد!

شدنی ها را انجام ده و تمام

نشدنی هایت را به "خداوند" بسپار...
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۲:۲۷:۵۲
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ ۱۸:۵۷:۰۷
(ویرایش)

یه راه کارخوبی بهم داد گفت هروقت که ناراحت شدی یااسترس داشتی تویه برگه موقعیت ناراحت کننده با درصد ناراحتیت و بنویس بعد افکاراتوماتیکی میاد تو ذهنتو بنویس بعد اینبار مقابلش افکار منطقیتو بنویس این کار آرومت میکنه وانگارباکسی درد ودل کردی.واقعا این روش عالیه

تا "خدا" هست...

هیچ لحظه ای آنقدر سخت

نمیشود که نتوان تحملش کرد!

شدنی ها را انجام ده و تمام

نشدنی هایت را به "خداوند" بسپار...
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۲:۳۷:۱۷
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ ۱۸:۵۷:۰۷
(ویرایش)

منم ملیکاجون مثل شما خیلی به شوهرم وابسته ام و‌فکرمیکنم بدون شوهرم فلجم اینو‌که روانشناس گفتم گفت تو به شوهرت خیلی وابسته ایی درحالی که باید دلبسته باشی وقتی وابسته باشی انگار همش آویزون شوهرتی باید استقلال داشته باشی..

تا "خدا" هست...

هیچ لحظه ای آنقدر سخت

نمیشود که نتوان تحملش کرد!

شدنی ها را انجام ده و تمام

نشدنی هایت را به "خداوند" بسپار...
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۵:۵۰:۳۲
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

حتما اينكار رو مَي كنم چكامه جون و نتيجه اش رو مَي گم . 

خدا رو شكر من از هر لحاظ استقلال دارم ، به غير از احساس، عين ديونه هام.   يه جوري داغون ميشم و يا برخورد مَي كنم ، دور از جون مثل كسي كه جوونش رو از دست داده. 

مَي دونم كه براي مردا حتي يه سري كارا بي معني و تكراري ميشه، ازونا اجتناب مَي كنم، تَو حاملگي مثلا خيلي حساس شدم ، وحشتناك ، ولي كلا جلوش يه بار بيشتر گريه نكردم. اونم خسته مياد از سر كار،  قيافه ي يه وري من و ببينه كه چي؟ 

و خيلي شديد هم سگم رو دوست دارم. عين پسر واقعيم. الان پيش مشاوره هم ميرم. بهش گفتم دست خودم نيست ، من اعضاي خانوادم رو خارج از حد تصور دوست دارم. نمي تونم خودم رو كنترل كنم، انقدري نگران اونام و يا درگيرشونم خودم رو فراموش كردم. حالا اين وروجكم أضافه شده😘🍼 خدا به داد برسه😂😂😂😂 

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۰۵:۵۶:۲۴
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

بعدم منم يه مدت مدام تَو خودم ريختم، انقدر اينكار رو كردم كه تركيدم به خدا.

ولي همين كه يادم بياد جلو زبونم رو بگيرم و بشم همون آدم سابق ، كلي تغييره الان تَو زندكيم. من إينو مي خوام. خيلي زشته به عنوان يك خانم، اين رفتارم. 

راستي چكامه جان و فاطيما جان ، مرسي كه نصفه شبي وقت گذاشتين و پيام طولاني من رو خوندين و حوصله كردين جواب دادين، مرسي💋💋💋

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۰:۰۱:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۷/۲۴ ۱۶:۰۴:۲۴
(ویرایش)

ملیکای عزیزم گاهی اوقات لازمه که با یه نفر درد ودل کنی اما مهم اینه که تو باکی دردودل کنی با مایی که فقط تورو ازاین تاپیک میشناسیم و با گفته های خودت یکم باهات آشنا شدیم دردودل کنی نه تهدیدی برای زندگیته نه پتکی بکوبیم تو سرت اما اگه واقعا میبینی با خواهری دختر عمویی کسی دردرودل میکینی که تو زندگیت تاثیر میزاره صحبت نکن سعی کن باهمین دوستای مجازیت حرف بزنی که هیچوقت نمیتونن به تو زندگیت آسیب بزنن عزیزم ملیکا جان یادت نره اگه خانوادت از دست تو ناراحت میشن فقط بخاطر دوست داشتن توه که دلشون نمیخاد فرزندشون یا خواهرشون تو شهر غریب عذاب بکشه سعی کن همه چیرو پیش خانوادت که حساسن خوب نشون بدی من بارها با همسرس هفته ها خونه قهر بودم کتک کاری کردیم جدا خابیدیم اما تو این چهار سال هیچکس نفهمیده حتی مادرم چون احساس میکنم تو اعصابنیت بد شوشو رو میگم ما دوباره چندوقت دیگه آشتی میکنیم اما مامان هیچوقت از ذهنش بیرون نمیره هروز فک میکنه دخترم خوشبخته یا نه ملیکای عزیزم این یادت باشه هیچکس به اندازه خودت نمیدونه که مشکلاتت چه جوریه و شوشو و زندگیتو چقد دوست داری پس همیشه سعی کن به حرف دل خودت گوش بدی و همونی که خودت صلاح میدونی رو انجام بدی شاید از دید یکی این مدل زندگی سخت باشه شاید از دید یکی  دیگه عذاب آور شاید ازدید یکیم استرس دار اما از دید تو شیرینه همین زندگی پس شیرینیشو باحرفای متعدد تو گوشت خراب نکن عزیزم مردا همیش دنبال نمقطه ضعفن تا درمقابل ما استفاده کنن شوشو هم فهمیده نقطه ضعف تو جیه سعی کن ریلکس باشی و جوری برخورد کنی که بفهمه ترسی نداری از رفتنش متوجه بشه استقلال داری و ازتنهایی میترسی فقط وانمود کن تا هیچکس نتونه از این راه بهت ضربه بزنه عزیزم

نمیدونم چرا نمیتونم اسمتو مخاطب پست انتخاب کنم

اگر با هر سقوطی زندگیی معنی خود را از دست میداد هرگز دانه ای به لانه مورچه نمی رسید.
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۳:۰۴:۱۳
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

مرسي پري جون، با خانواده مدت هاست حرف نمي زنم، با فأميل هم قطع رابطه ام. حوصله ندارم كلا از اول شمارم رو ندادم به هيج كس. 

من احمق با دوستام همينجا حرف زدم، نه تَو سايت ، منظورم دوستاي دور و برمه! كه دستم رو داغ كردم. الأن جوري شده از مشاوره هم مَي ترسم.

ولي خوب بچه ها بهترين پيشنهاد رو دادن ، نوشتن رو كاغذ . براي مني كه وقت بي وقت حالم بد مَي شه و دوست دارم حرف بزنم. 

شكر خدا اين سايتم هست. تَو شرايط واجب ميام و حرف ميزنم. همش نگرانم نكنه اينجام ازم خسته بشن آدما! 

بخدا من اينجوري نبودم ، نمي دونم چم شده😭😭😭 

ولي درست ميشه!

من بايدعوض بشم. بايد،بايد، بايد، كار سختي نيست 💪🏻👍🏻

از الان قوي شروع مَي كنم، بي برگشت👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۳:۰۹:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

شايد بخاطر اين بچه است. تا وقتي خودمون بوديم زياد برام مهم نبود ، ولي اين بچه و آينده اش ، تربيتش، كمبودهايي كه براش پيش نياد، مهر پدر و يا مادر ، استرس نكشه ، دعوا نبينه ، پدر داشته باشه مثل همه آدما وقتي كه باباش زنده هست و خيلي هم مهربونه.... اينا دغدغه منه........ 

باورت نميشه شوشوي من لب به سيگار و قليون و مشروب نزده تا حالا... اصلا أهل رفيق بازي نيست.... بدون خانواده هيج جا در نمياد. فرشته است . ولي خوب گاهي پريود مَي شه😂 غير از اين چي مَي تونه باشه ؟ 

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۳:۱۸:۲۵
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۷/۲۴ ۱۶:۰۴:۲۴
(ویرایش)

غصه  نخور عزیزم یه روزی میاد بچت بزرگ شده کناره پدرش بعد تو به این دورانت میخندی که چقد حاملگی رو برای خودت پر استرس کرده بودی بچه که بیاد اون دیگه نمیتونه دل بکنه مخصوصا اگه دخمل تو دل برو باشه مثل مامانش که دل باباشو چنان برده که با تمام سختیا بازم کنارت حالا غرورش شاید اجازه نده همینکه بیخیالت نشده یعنی دوست داره راستی ملیکا جان چند سالته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر با هر سقوطی زندگیی معنی خود را از دست میداد هرگز دانه ای به لانه مورچه نمی رسید.
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۵:۲۱:۴۶
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

چكامه جان شما كجايي؟ 

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۵:۲۳:۵۸
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ ۰۵:۲۸:۴۵
(ویرایش)

پري جون 

٢٨ سالمه! اونم خودش مَي گه دختر دوست داره، دعا دعا مَي كنه دختر باشه. 

من كه سپردم به خود خدا. 

🙏🏻🙏🏻🙏🏻شكر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۵:۲۶:۵۴
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۷/۲۴ ۱۶:۰۴:۲۴
(ویرایش)

هرچی باشه سالم باشه عزیزم ایشالله همه به خاستمون برسیم اول سلامتی بعد تعیین جنسیت

اگر با هر سقوطی زندگیی معنی خود را از دست میداد هرگز دانه ای به لانه مورچه نمی رسید.
۱۳۹۶/۱/۳۰ ۱۶:۰۵:۲۰
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ ۱۸:۵۷:۰۷
(ویرایش)

گلم اینجام داشتم حرفاتونو میخوندم.ملیکاجون منظورم از استقلال داشتن اینه که اصلاً نقطه ضعفتو به شوهرت نشون نده.منم همش ازاین میترسیدم که یه موقع زندگیم خراب نشه،یه موقع مشکلی پیش نیاد ومجبوربه طلاق شم درحالی که واقعاً شوهرم خیلی مردخوب و ایده الی هستش خداروشکر،طوری شده بودم که میترسیدم کوچیکترین جرو بحثی پیش بیاد اینم باعث شده بود که همش بریزم تو خودم واسترسی شده بودم.

تا "خدا" هست...

هیچ لحظه ای آنقدر سخت

نمیشود که نتوان تحملش کرد!

شدنی ها را انجام ده و تمام

نشدنی هایت را به "خداوند" بسپار...
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران