دورهمی اقدامی ها

جان مادر

برایت ننوشته بودم ،تا به حال ،هرچند هرچه نوشته بودم از تو بود و متعلق به تو اما برای تو حرفهایم را نگفته بودم جان مادر نمی آیی؟؟؟چین های پیشانی مادر هنوز به تعداد دلخواهت نرسیده؟دو چین عمودی داشتم و حالا اخم کردنی دو چین افقی هم دارم فدای جانت جان مادر....میدانی تصمیم دارم به دنیا آمدی یا حتی در دلم جوانه زدی و کلبه احزانه رحمم را گلستان جوانه ات کردی چه صدایت کنم؟جان مادر.البته خیلی سال است که دوست دارم تورا جان صدا کنم میدانی چرا ؟چون از جان من و پدرت هستی و پدرت نیز جان من است .جانی که وقتی نباشد نفس ندارم و وقتی نیستی جان ندارم رمق ندارم نا ندارم.راستی مادر، جایت خوب است؟دلت برای نوازش های مادرانه ام تنگ نیست که نمیایی یا اینکه منتظر شرایط بهتری تا وقتی میای همه چیز باشد و تو کم نداشته باشی.؟ جان مادر جانه جانه جانم چه لذت بخش است وقتی حس کنم تو هستی و دست روی شکمم بگذارم و بگویم جان مادر....چه زیباست برایت سوره یوسف بخوانم و بر سیبی بدمم و تناول کنم به این نیت که تو زیبا باشی.عشق مادرخانه ام سوت و کور است نمیایی؟زبانم قاصر است نمیایی؟چه زیباست در جمع باشم و تو فریاد بزنی ماما آب....ماما بریم....ماما ماما ماما و بگویم جان مادر چند لحظه تحمل کنم میرویم....نازنین فرشته مادر خدا در نزدیکی توست؟اگه دیدی یا صدایی از او شنیدی یا آن حوالی بوی خدا را حس کردی بگو مادرم منتظر من است اجازه بگیر و بیا به درونم تا از درونم تا وجودم و قلبم و زندگیم آشیانه بسازم برایت .عزیزم کوچک بزرگه من با اینکه کوچکی اما نبودنت چاه عمیقی از اختلال در زندگی ام زده ببین همه جای وجودم و زندگی ام مختل شده جان مادر پیشانی ات را بوسیدن آرزویم شده وقتی که بدنت چند روزی شسته نشده باشد و بوی شیر بدهی و لباس نوزادی بر تن داشته باشی، آخ ،که چه لذتی دارد ماچی از بین دو پیشانی ات بگیرم و بگویم خدایا شکر که جان دوباره دادی به وجودم آخ که قلبم تیر میکشد به آن لحظه فکر میکنم تنم میلرزد از حس دو خطه شدن یک تکه کاغذ که نامش را بی بی چک گذاشته اند. اشتباه است نامش بخدا ،باید نامش را عشق چک ،جان چک ،تپش چک ،میگذاشتند و من منتظرم این جان چکم دو تا خط بیندازد تا من بیاییم و فریاد بزنم که بیایید مردم شهر بیایید زمین بایر وجودم را شخم زده اند سلول های مردانه همسرم و به تخم هایی رسیده اند که باید رشد کنند و باغ ویران زندگی مان را آباد کنند و حالا جوانه زده این تخم ها در درونم و به آبادی قلبم تپش داده اند قلبم شده همانند روستایی که تازه بخش شده و شهر شده و شهرستان شده و در حال خط کشی کردن خیابان هایش هستیم و یکی از این خط های کمرنگ همان خط جان چک من هست که به ریشه ام رخنه کرده جان مادر اگر هزینه اش هم نباشد برایت بهترین گهواره ها را بخرم دو دستم را بهم خواهم آمیخت و تو را بین شان تکان خواهم داد تا بخوابی.انتظار کلمه سختی است برایت تا به تو بیاموزم تو باید ابتدا کلمه عشق را بیاموزی وقتی من شب ها بیدار خواهم شد و پهلو به پهلو خواهم شد تا بندناف دور گردنت نپیچد عشق را باید آن موقع بفهمی این اولین کلمه ای باشد که می آموزی و وقتی من آش رشته را که نفسم برایش میرود کنار گذاشتم و نخوردم تا مبادا زبانم لال تو نفخ نکنی عشق را میفهمی ،من دوستت دارم حتی الان که ندارمت من عاشقت هستم جان مادر مرا رها کن از این همه انتظار خسته شدم از بی قراری ازفراری بودن از جمع از گریه های شبانه از زندگی  خسته شدم دیگر توانی برایم نمانده تورا می خواهم جان مادر

😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😢😢😢😢

😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 

😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 😢 

وای چکامه جون. نمیدونم چی بگم. خیلی خوب بود خیلیییی. چقدر شبیه حال و حرفای من و توء . کلی گریه کردم دختر با این متنت .

عالی بود. مرسی  ولی دلم گرفت . میدونی هم چرا 

انشالا انتظارمون و انتظار همه کسایی که میخوان تموم شه . خیلی زود تموم شه

دقیقااا درسته . واقعا همینطوره.

انشالا عزیزم به زودی. 

سلام دلارا جون من برای عکس رنگی نوبت گرفتم خیلی دلم نی نی میخواد شنبه وقت گرفتم

انشالله که هممون بزودی نی نی دار بشیم

مهربونا برای منم دعا کنید خدا بهم نی نی سالم وصالح بده

26 سالمه الان تو ماه 4 اقدامم و 4 روز تا موعد پری مونده. برام دعا کنید

آناهیتا جون من این ماه دکتر نرفتم  

انشاالله که عکس رنگیت نرمال باشه عزیزم .. توکلت به خدا باشه نگران نباش

دوستای گلم انشااله که همه به نتیجه میرسیم 

دلارا جون  اطلاعات زادی ندارم ازت فقط پیامهات رو میخونم

چند وقته اقدامی؟  چه کارایی کردی؟ منظور عکس و سونو و دارو 

دوستان من لک دیدم😟 یعنی پریود شدم دیگه؟ 4روز مونده بود به موعدم

سلام به همه ایشالله هممون به ارزوی دلم یعنی نی نی دارشدنمون برسیم.🙂🙂

سلام.دوستان من این ماه اقدام کردم 25 اذر یا دو روز قبلش نزدیک پری هست الان دل درد مثل زمون پری دارم یعنی باردار نیستم

سلام فریبا جون من از اردیبهشت اقدام کردم ... پودر اینوفولیک چند ماه خوردم ... اما نشد که بشه ... دو ماه قبل برام لتروزل نوشت .. بازم نشد ماه قبل هم بهش گفتم من ریزش شدید مو دارم بخاطر همین برام آمپول hmg نوشت...از همون روزا که آمپول زدم حس و حال پریود داشتم تا یک هفته مونده به دورم که پریود شدم ....  یعنی یک هفته زودتر شدم ... الان هم هی هرچی میخورم دل درد میگیرم و هی مدام میرم سرویس ... نمیدونم کلا بهم ریختم... البته بگم تو این دوماهی که شروع کردم به دارو مصرف کردن هرچی فشارو استرس بودو محیط کارم و محیط خونه بهم وارد شد ... گاهی فکر میکنم چرا همش زور میزنم که بشه ... مادر میگه فعلا یخرده بیخیال شو ... فقط میترسم نکنه خدای نکرده نیاز به عکس رنگی داشته باشم ... اخه دکترم گفته بود دوماه آینده هم دارو بگیر اگه نشد بعد عکس رنگی ...

من به همه دوستان میگم اصلا بهش فکر نکنید .. ما خانمها اول بچه نمیخوایم بعد که میخوایم هی بهش فکر میکنیم ... هی به خودمون استرس میدیم ... 

دوستای عزیزم من بلد نیستم کسی و مخاطب قرار بدم میشه لطفا راهنماییم کنید ... باتششششششششکر 

هانیه جون چرا گریه میکنی .. توروخدا بهش فکرنکن ... از جونی و زیباییمون لذت ببریم .. بچه میاد . . همونطور که شوهر اومد 

شوخی کردم عشقم ناراحت نشو ولی امیدت به خدا باشه 

صنم جون ممنون از دعای قشنگت 

چکامه جون مناجات قشنگی بود ... خدا صدای دلمونو میشنوه