(ویرایش)
سلام دوستان من شهریور 96 ازدواج کردم اما تا یک ساعت پیش موفق به دخول نشده بودم.واقعا ازتون ممنونم،از دوستان عزیز و دلسوزی که وقت میذارن و تجربه هاشونو در اختیار بقیه میذارن،حتی کسانیکه سوال میپرسن خیلی تاثیر گذار هستند.از همتون ممنونم.امروز عصر آش حضرت زهرا را هم زدم ازش خواستم این کابوس تموم بشه.ناگفته نماند که خیلی تمرین کردم
من از تیر ماه با این سایت آشنا شدم و تمریناتم خیلی خوب پیش میرفت که مادر شوهرم مریض شدو متاسفانه اذر ماه فوت کرد.خلاصه تمرینات ما ناقص موند.تا اینکه دوباره از دی ماه شروع کردم ،ولی سرعت پیشرفت تیر ماه خیلی بهتر بود.خلاصه تا سایز 10 و نیم رفتم.دیگه داشتم کم میاوردم.همسرم خیلی دلداریم میداد ولی جرات نمیکردم باهاش تمرین کنم.ولی همیشه شبها در کنار اون تمرین میکردم.یعنی باهم تلویزیون نگاه میکردیم و منم تمرین میکردم.دیگه عادی شده بود برام.تا اینکه امشب خودم خواستم که اقدام کنیم پیش خودم گفتم امشب تمرینه شد شد نشد نشد.ولی اطمینان داشتم یه روز میتونم و تنها راه درمان و اسون ترین راه درمان همین سایته و اینکه مرتب سر بزنم و سوال و جواب بچه هارو بخونم.هنوزم باورم نمیشه چقد راحت بود البته بعد از این همه تمرینات مستمر.یعنی شوهرمو دیونه کردم از بس ازش پرسیدم شد یعنی داخل رفت.من گفت و گوی 6ماه کامل بچه‌ها رو خوندم تا اینکه بالاخره موفق شدم.
دست خانم خیابانی و میبوسم تا اخر عمرم دعاگوی ایشون ماه پیشونی ،آبان عزیز،سودا جون،بانوفردا و همه عزیزانی که سوال میپرسیدن هستم.
به بچه هایی که زود نتیجه میگرفتن حسودیم میشد ولی باور کنید اونا خیلی جدی و اصولی پیش میرفتن
میدونم خسته کننده س،فشار روحی،حرف و حدیث دیگران،صبوری شوهراتون ولی بچه‌ها ی در حال تمرین باور داشته باشید که میتونید چون خیلیا تونستن تنها راه درمان صبوری تمرین تمرین هست.
فک کنم امشب تا صبح بیدار باشم و حرف بزنم خیلی خوشحالم براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی در کنار همسران صبورتون دارم.
راستی بهم شماره بدین خیلی انتظار کشیدم