معرفی کتاب

سلام می دونید من قبلا از اینکه ازدواج کنم و بچه دار بشم خلی کتاب می خوندم و واقعا خوره کتاب بودم بعد از ازدواج و کم کم که بچه دار شدم خیلی سرم گرم کار خونه و بچه داری شد و نمی تونستم برم سراغ کتابام و این اصلا حس خوبی برام نداشت خیلی حالم از درون بد بود و همش می گفتم منی که اینقدر فعال بودم و همش تو کتابفروشی ها و کافه بودم چی شد از خودم دور شدم از کتابام خلاصه داشتم افسرده می شدم چون از روزهای به اصطلاح اوجم دور شده بودم یه روز به خودم اومدم و رفتم انباری باز کتابهای قدیمی ام رو درآوردم و داشتم گردگیری شون می کردم که یه هویی دفتر پلنر و برنامه ریزی روزهای کنکور و دانشگاه ام رو دیدم بازش کردم دیدم که با چه سلیقه و ذوقی نوشتم و از اهدافم گفتم برنامه ریزی کرده بودن به همه اونچه که می خواستم رسیده بودم و چقدر خوشحال شدم و البته انگیزه گرفتم. تصمیم گرفتم باز تو دفتر برنامه ریزی ای اون موقعها از سایت سیمینه که برای یکی از دوستام بود تهیه کرده بودم برنامه ریزی کنم و مجدد کتاب خوندن رو شروع کنم و دوباره از سایت سفارش دفتر جدید و دادم و آموزشهای دیگه در مورد آموزش برنامه ریزی اصولی کردن که من نخونده بودم رو مطالعه کردم و بصورت اصولی برای زندگی جدیدی که با حضور فرزندم خیلی چالش ها داشتم برنامه ریزی کردم. بهترین کتابی که بعد از اون خوندم کتاب کتابخانه نیمه شب بود که خیلی دوستش داشتم.