سن:22 وضعیت تاهل:مجرد تعداد فرزند: پرسش: سلام و وقت بخیر من حدودا 4سال با آقایی به نام وحی ...

تعداد بازدید : 838
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۸/۱۲

سوال شما

سن:22
وضعیت تاهل:مجرد
تعداد فرزند:
پرسش:
سلام و وقت بخیر من حدودا 4سال با آقایی به نام وحید دوست شدم و ايشون عشق اول من بود من بی نهایت میپرستیدمش و الان هم خیلی دوسش دارم و با ایشان رابطه جنسی هم داشتیم پس گذشت این زمان ایشان گفتند ما دیگر نمیتوانیم باهم باشیم و باید تمام کنیم من بدترین روزا های زندگیم رو گذراندم یه روز برای اینکه یه سراغی از وحید بگیرم به دوستش امیر حسین پیام دادم و خلاصه ما باهم چند وقت کوتاه در ارتباط بودیم من فکر میکردم وحید دیگر برنمیگردد و میخواستم زندگی جدیدی شروع کنم. یک روز وحید ما را در بیرون که نشسته بودیم دید و خیلی غیر منتظره وارد رابطه شدیم و بعدا ها فهمیدم که ما را وقتی که باهم در خانه بودیم هم دیده اونقدری که اون بهش فکر میکنه ما باهم چیکار کردیم ما اصلاً اونطور نبودیم یک شب بعد این قضیه ها که دیگر من با دوستش نبودم دوباره وحید به من پیام داد و گفت ملیکا من بدون تو نمیتونم و بیا دوباره باهم باشیم منم قبول کردم اما همش میپرسید تو با اون پسره چیکارا کردید دوباره پس از مدتی وحید گفت خانوادم راضی نيستند و تمام. دوباره روزای سخت برای من شروع شد دو سال از این موضوع میگذره ضمن اینکه منم فهمیدم وحید رفته با دوست من سامیه دوست شده اما میگه فقط همو میدیدیم یکی دوبار توی این دو سال میدیدم وحید بهم پیام میده اما بی اعتنایی کردم تاهمین چند روز پیش من به وحید پیام دادم و گفتم میخوام یه چیزی ازت بپرسم همین که گفتم گفت اره منم حرفایی دارم دیدم مشتاق شد تادوباره باهم باشیم گفت میخوام بیام خاستگاریت و اومد با مامانم اینا و خانواده خودش صحبت کرد و قرار شد بعد صفر بیایند تا پریشب که یهو پیام داد منو تو باهم به مشکل میخوریم من نمیتونم وقتی تو رو دیدم با امیر حسین فراموش کنم گفتم خب توام رفتی با سامیه گفت باشه اما باهاش رابطه نداشتم خلاصه اینکه من از شما کمک میخوام تا چیکار کنم باهم خوب بشیم من واقعا وحید رو دوست دارم اونم منو دوست داره اما میگه نمیتونم کارت رو فراموش کنم ضمن اینکه خودشم با دوست من و ممکنه بقیه بوده میگه هر موقع امیر حسین منو میبینه بهم پوز خند میزنه بهش میگم خب بزنه به درک برو یه دونه بزن تو دهنش میگم باهاش حرف نزن وحید میگم نزنم بهم میخنده چند وقتی هم باهم حرف نزدند اما وحید دوباره رفت با امیر حسین بهش میگم وحید تو اصلا انگار برات مهم نیست 4سال باهم بودیم ضمن اینکه ما یه بار وقتی باهم تو رابطه بودیم حس کردم یکم بهم فشار اومد وخون کمی اومد که وقتی یه بار همین طوری سال پیش رفتم دکتر فرمودند رابطه بوده و پرده آسیب دیده البته من میدونم که با امیر هیچ چیزی نشده و اینکه حتی وقتی با وحید هم بودم ما داخل نبردیم ولی به هر حال فشار باعث شده.... ولی من حتی نمیدونم من این موضوع رو چجوری به وحید بگم تو رو خدا کمکم کنید بگید من وحید رو چجوری اروم کنم تا بخوایم باهم باشیم وازدواج کنیم و موضوع پرده ام رو چجوری بگم؟اصلا نگم تا بذارم ببینم چجوری پیش میره ضمن اینکه خود وحیدم میگه من خیلی دوست دارم و بخاطر تو مشکل معده گرفتم اما با اون فکر چیکار کنم؟ و اینکه میگه امیر حسین هی از وقتی با تو بوده صحبت میکنه
تو رو خدا راهنماییم کنید خیلی فکرم مشغوله.

پاسخ

سلام عزیزم

من ماما هستم و این جور مشکلات رو باید با روان شناس یا مشاور درمیون بذاری تا کمکت کنه.

نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران