چاپ این صفحه

تمرين شنونده بودن🤔

تعداد بازدید : 2282
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱/۳۰

من مَي خوام يه اعتراف بزرگ تَو زندگيم بكنم. 

يه مشكل خيلي بزرك دارم . چون تَو اين سايت تَو هر زمينه بهم كمك شده مَي خوام دوباره شانسم رو امتحان كنم. 

من نزديك ٤ ماهه نمي تونم جلوي زبونم رو بگيرم. از فشار و استرس و تنهايي و اتفاقايي كه برام افتاده تا يكي مَي پرسه حالت چطوره با جزييات كامل براش تعريف مَي كنم . اونا هم بلا استثنا عليه خودم استفاده مَي كنن، يا دخالت بيجا تَو زندگيم. و يا كلي مشكل ديگه! 

خيلي حالم بده. قبلش تَو نت سرج كردم و درد و دل آدمهاي شبيه خودم رو خوندم. يا همه گفتن غصه نخور تَو ساده نيستي و يا اونايي كه مثل اون طرف مشكل داشتن گفتن ما نتونستيم ترك كنيم. 

تصميم گرفتم بيام اينجا بنويسم ، دنبال راهكارم. من اينجوري نبودم. كلي خواهرام رو نصيحت مَي كردم. 

يه مدت روزه كلام گرفتم اما بعد يه مدت يادم رفت. چه خاكي به سرم كنم؟ 😭😭😭 آخر يه جا زندگيم از هم مَي پاشه همينجوري! الان خبري نيست ، ولي اينكار عواقب سنگيني داره! نمي خوام تاوان سنگين بدم. كمكم كنيد لطفا. 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

در ضمن اينا خصوصيات اخلاقيمه:

خيلي ركم

 از كسي ناراحت باشم پشت سرش حرف نميزنم ، مستقيم مَي گم و رفع كدورت مَي كنم.

يكي بهم بي احترامي مَي كنه يا دعوا مَي كنه و يا تهديد ، جوابش رو نمي دم و سكوت مَي كنم( بعضي وقتا افسوس مَي خورم كه منم مَي تونم مودبانه جواب طرف رو بدم ، چرا سكوت مَي كنم؟ البته چون هم من شخصيتمً حاضر جواب نيست و چون واقعا هم حوصله جر و بحث و دعواهاي زنونه ندارم، انقدر مشكلات و كار سرم ريخته وقت اينكارارو ندارم ) ولي خوب بعدش ممكنه تا ٣ شب يا بيشتر درگير باشم با خودم. 

زود باورم

سريع اعتماد مَي كنم 

از طرفيم متنفرم كسي سر از كار زندگيم در بياره

ديوانم؟

دلم مَي خواد از همه دوري كنم و از تنهايي وحشت دارم. 

تمام زندگيه من همسرمه، من بدون اون فلجم، بدون وجودش و بدون عشقش فقط يه زنده افقيم. با يه بحث كه كم جدي نيست من جوري بهم ميريزم يا از سر مزه و يا عصبانيت و هر چي گذرا من رو تهديد مَي كنه به رفتن و جدايي كلا عود مَي كنه اون حس وحشتم ، دقيقا از بعد از جدي شدن دعواهمون يا بهتره بگم پر رنگ شدن دعواهامون من اين جوري زبون باز كردم😭. دوست ندارم اينجوري باشم ، مَي خوام خودمو كنترل كنم. همه زن و شوهرا باهم دعوا دارن. من چرا اينجوري شدم؟ 

دارم از خواب ميميرم اما خوابم نميبره. 

انگار دچار بحران شدم. 

خودم عيبي رو دارم ميبينم ، اما نمي تونم كاري كنم. مثل معتادي كه مَي خواد ترك كنه!😭😭😭

چاپ این صفحه