چاپ این صفحه

داستان نی نی دار شدن من

تعداد بازدید : 1463
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱/۲۶

سلام دوستان مطلبی که می خوام بنویسم یکم طولانی هستش ولی اتفاقاتی هستش که این چن وقته تا به دنیا اومدن فرزندم برام رخ داده.

من از حدود 18 سالگیم فهمیدم که مشکل قلبی دارم و مدام نوار قلب می دادم و تحت نظر دکتر بودم. حدودای 20 سالگیم بود که یکروز هنگامی که در حال دادن نوار قلب پیش دکتر بودم دچار آریتمی قلبی شدم. آریتمی قلبی یعنی نامنظم زدن ضربان قلب که خداروشکر چون مطب دکتر بودم به سرعت اقدام به مداوا رو شروع کردن. یعنی شروع کردن به دادن شوک های کاردیوورژن به قلب من. این اتفاق خیلی درد داره. بعد از اینکه بار دوم به قلب من شوک دادن من دچار ایست قلبی شدم. البته خیلی طول نکشید و حدود 5 دقیقه قلب من ایستاد که چون پرستار و دکتر زیاد بالای سر من بود سریع با ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی منو احیا کردن و ضربان من برگشت. از اون موقع من دیگه مورد مشابهی نداشتم و پس از اون با همسرم که اتفاقا دکتر هم هست ازدواج کردن و ایشون از تمامی مشکلات من مطلع بودن. من خودم می دونستم که با توجه به مشکل من بارداری مشکل ساز می شه برام تا اینکه دو ماه پیش روز زایمان من رسید. همسرم هم چون پزشک ماهری هست همراه من بودن. من پس از اینکه نی نی مونو به دنیا آوردم به دلیل سابقه بیماری که داشتم همونجا در حالی که همسرم بالای سر من بود دچار ایست قلبی مجدد شدم که این بار خود همسرم عملیات احیا رو روی من انجام داد. این بار حدود 20 دقیقه من نبض و تنقس نداشتم. همسرم تعریف می کرد که به چه استرس و فشاری به من ماساژ قلبی و شوک می داده چون واقعا هم سخت هست ببینی عزیرت ایست قلبی کرده باشه. خلاصه بعد از 20 دقیقه ضربان من برگشت و من یک ماه توی ای سی یو بستری بودم و پس از اون مرخص شدم و الان هم هر چند وقت نوار قلب می دم. خلاصه این بود داستان زایمان من که البته توصیه می کنم اگه شما هم مشکل قلبی دارین حتما با تشخیص پزشک باردار بشین.

چاپ این صفحه