چاپ این صفحه

پرده بدبختی

تعداد بازدید : 597
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۸/۱۰

سلام

توروخدا جوابم رو بدید من دارم روانی میشم

من دختری ۱۵ ساله هستم

تقریبا نزدیک به یکی دوسالی هست که خاطره ای از کودکی ب یاد آوردم که خواب و خوراک رو از من گرفته

من یادم میاد ی روز تو خونه تنها بودم شاید ۳،۴ سالم بوده شایدم یکم بیشتر بعد داشتم بازی میکردم ی شیرازه دیدم ک واسه تحقیق بابام بود رفتم شیرازه رو برداشتم و باهاش بازی کردم بعد یادم میاد ک نمیدونم چی شد ک روش نشستم و بعد شلوارم پر خون شد😭😭😭😭😭

ب خدا به جون عزیز ترینام من هیچ رابطه ای با هیچ پسری نداشتم ب قرآن 

ب خدا خواب و خوراک ندارم ب خودکشی هم فکر کردم بخاطر همین موضوع 

من حتی دوست پسر هم ندارم تو مدرسه تیزهوشانم فقط درس میخونم ب خدا

نمیتونم این ننگ رو تحمل کنم

اخه نمیدونم کسی هم این موضوع یادش هست آیا نه

حتی فکر کردم که چمدونم عملی چیزی کنم ک این لامصب درست بشه

چقدر ما دخترا بدبختیم خدایا

چبکااار کنم از فکرم بیرون نمیره

این داستان رو ب هر کی بگم خنده ش میگیره چیکار کنم 

با مامانمم نمیتونم صحبت کنم😭😭😭

چاپ این صفحه