کممممممکمان کنید محض رضای خداااااااااا🙏
(ویرایش)
سلام عزیزان ممنون بابت راهنمایی هاتون. حدود 7 ماه پیش اومدم تو انجمن و رفتم که تلاش کنم و با خوشحالی شادی هام رو باهاتون قسمت کنم اما... هنوز هیچ نتیجه ای نگرفتم مشکل من اینه که واژنم وقتی خودم یا همسرم با دست وارسی میکنیم باز هست و آماده دخول حتی دکتر معاینه کرد و گفت نوع حلقه ای راحت هست اما وقتی نزدیکی میخواد صورت بگیره بسته میشه و فکر میکنم همسرم هم نمیدونه درست انجام بده من شرایط روحیم حساس هست اما هر وقت تصمیم میگیرم سعیم رو میکنم ولی همسرم بخاطر مشکل اشتغالش و بار زیادی که روی دوش من هست بهم ریخته و کلافه و بحران 40 سالگی‌ام که چند ماهی هست گرفتاری شده بنابر این همکاری لازم رو نداره هر بار من اقدام کردم در صورتیکه اگه اون کمک کنه من یقینا بیشتر ترغیب میشم دو ماه هست که اختلافات ما بسیار زیاده و مرتب دعوا داریم اغلب بیشتر سر خانواده کار هزینه زندگی و خیلی چیزهای دیگه اما من اطمینان ندارم که بعد از حل مشکلم این مسایل کمرنگ تر میشوند یا نه چرا که چیزهایی دیدم و شنیدم از همسرم و حتی خودم که صدای زنگ خطر رابطمان را در گوشهایم احساس میکنم از همسرم خواستم برود خودش در نت جستجو کند پیش مشاوره برود و به من هم کمک کند احساس میکنم همراه خوبی نیست دوستم دارد اما خیلی چیزها را در ارتباط با هم نمی دانیم هر دو مستأصل معیوث و نا امید عصبانی و پرخاشگر شده ایم و بدگمان به خود عشقمان و زندگیمان مهم تر اینکه دست و پایمان برای نجات زندگیمان با وجود افسردگی و تکرار و تکرار و تکرار بسته است از بانوهایی که درمان شده اند خواهرانه و عاجزانه خواهش میکنم با من و همسرم همدردی کنند و با صحبت هایشان ما را امیدوارتر و دلگرم تر کند شاید تکانی به خودمان بدهیم و زندگیمان را از جهنمی که در آن هستیم نجات دهیم فقط نیاز به نفر سومی داریم که دستگیر زندگیمون باشه حیفم می آید هنوز شروع نکرده تمام شود این زندگی به خدا سوگند هرگزززززززززززز لطف محبت عشق و ایثارتان را فراموش نخواهیم کرد اگر کسی ساکن بندرعباس هست اگر برای جفتشان مقدور بود دیداری با من و همسرم داشته باشند ممنووووونتان هستیم هر زمان که خواستید شماره همسرم رو می زارم برای تماس مادر همسرم و خودم هر دو مسن و بیمار و نا آگاه هستند چشم امیدم به شماست فقط نیاز به هل دادن داریم مطمئنا بعد از آن خدا دستگیرمان میشود من حتی بخاطر تخمدان پلی کیستیک دارو دارم ویتامین های بدنم پایین است اراده ام را کاملا از دست داده ام حتی قصد از بین بردن خودم را داشتم احساس میکنم جفتمان تعادل روحی و روانی خود را از دست داده ایم و زندگی برایمان در حال حاضر زیاد فرقی با مرگ نمی کنند وقتی روح زنده ای در آن زندگی وجود نداشته باشد این یعنی ما دو مرده متحرک و این زندگی یعنی مرگ و مرگ حتما بهتر از این جهنمی است که ما را گرفتار خود کرده نمیدانم چه میگویم حالم اصلا خوب نیست خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا کمککم کککککن🙏