(ویرایش)
سلام
من تازه امروز تصمیم گرفتم درمان رو شروع کنم
قبل ازدواج یک چیزایی راجع به مشکلم میدونستم. یعنی میدونستم که ترس ناخوداگاهی از س*ک*س دارم. با این که به شدت مشتاق برقراری رابطه بودم.
من ازونام که علت واژینیسموسم تجربیات تلخ جنسی در کودکیمه. پیش هیچ دکتری مشکلمو مطرح نکردم تا به حال. تا این که بعد ازدواح متوجه شدم یک مشکلی وجود داره. و خودم سرچ کردم و فهمیدم چمه
در اولین دخول درد و سوزش بسیار شدیدی تجربه کردم ( دقیقا انگار چاقو فرو میکردن توم) و دچار خونریزی شدید شدم . طوری که برا بستن پارگی رگ ها و دیواره واژنم بردنم اتاق عمل و حدود 15 تا بخیه خوردم. دلیلشم همین سفت شدن غیرارادی و اصرار همسرم برا دخول بود.
این اتفاق واژینیسموسمو تشدید کرد
الان حدود شیش ماه ازون تجربه میگذره و تصمیم گرفتم با کمک همسرم مشکلمو حل کنم.
فرق من با شما اینه که من اول با درد زیاد و یک خاطره بعد بانو شدم و حالا برا این که بتونم منم تو رابطه راضی باشم تصمیم به درمان گرفتم. چون طبع بسیار گرمی دارم و از این که نمیتونم تو رابطه راضی بشم خسته شدم