(ویرایش)
سلام پري جون ، همون جور كه انتظارت سر اومد و باردار شدي، همون جوري كه الان سه ماهت شده، مثل برق و باد كلش مَي گذره. به اميد خدا ما هم به روزاي آخر ميرسيم.
من كه اصلا عجله ندارم. اين روزا ديگه تكرار نميشه. من از هر روز و ثانيه اش مَي خوام لذت ببرم. حتي اگه بچه دوم داشته باشي به اين راحتي نمي توني بخوابي.
خلاصه من تا مَي تونم مَي خوابم 😂😂😂😂😂 از آخراي حاملگي ديگه خواب سخت ميشه، بعدم بچه بياد خيلي مسوليت داره.
ما خيلي گوگولي راجع به بچه فكر مَي كنيم گاهي ، ولي بچه از روز اول تربيت ميشه ، از ثانيه اول شخصيتش شكل مَي گيره، تربيتش يه طرف ، ذات خودش كه خودكفا باشه يا تنبل هم يه موضوعه. من كلا تربيت خيلي موضوع مهميه برام. كل ذهنم درگير اينه كه در حين لذت بردن از زندگي خوب تربيت شه. آيا من مادري هستم كه بتونم به روز باشم؟ همون توقعي كه ما از مادرامون داشتيم. دارم تمرين مَي كنم ظرفيتم رو بالا ببرم و ..... خلاصه از لباس و كمد و تخت و ديدن بچه مرحله هاي بعديش هم هست.
بحث خيلي طولانيه. درسته بايد هر چيزي سر وقتش اتفاق بيوفته ولي خوبه منم خودم رو از الان براي خيلي چيزا آماده كنم.