(ویرایش)
جدي آرامش جان؟
يه إحساسي داشتما! پس حرفاش ضد و نقيضه! مرسي خواهر جون . تن و بدنم لرزيد گفتي.
مَي خواستم يه ايميل جديد بسازم و بعد از چت ببندم ايميلم رو! ولي باز همينم براي من مشكل بود. شوهرم بفهمه مَي گه چيكار مَي كردي كه ايميل جديد ساختي؟ حالا بيا توضيح بده ! شوهر من خيلي حساسه ، وحشتناك. خودمم حساس تَر از اون! بعد خواستم با ايميل خود شوهرم چت كنم كه خيالم راحت باشه و دردسرش كمتر! ديگه اون مَي دونه و (اگه خطايي داره) همسري 😊و يك چماق😁
والله زندگيم خيلي مهمتر از اين جور چيزاست. منم حامله! همش اشكم دمه مشكمه! أصلا حوصله دعوا هم ندارم.
كلا تو اين سايت عضو شدم براي همين بي نشون موندنش بود. امنيت داره آدم. حالا هركي مَي خواد بخونه پياما رو ! يه واتساپم دارم كه بتونم با خانوادم حرف بزنم ! باورت ميشه؟ شمارم رو فقط خانواده درجه يكم دارن. خودمو از سردرد دور كردم. راحت.
تازه غير از شوهرم ، دكترم و يكي دو نَفَر واجب ، كسي نمي دونه حاملم. مَي خوام خانوادم رو توي نه ماهگي سوپرايز كنم🤓 باحال ميشه ، نه؟ فقط نمي دونم مَي تونم جلوي زبونم رو بگيرم تا اون وقت يا سوتي ندم 😂؟