سلام دوستان
آیلین هستم بانوی ۳۹۲
شمارمو خییییلی دوس دارم چون یک ماونیم برای بدست آوردنش زحمت کشیدم
ماسال۹۳عقدکردیم وتو دوران عقد قراربود که دخولی صورت نگیره
۶ماه بعدم عروسی کردیم.شب اول عروسیمون چون خسته بودیم نتونستیم باهم باشیم وگذاشتیم واسه شبای بعد
شب دوم میخواستیم اقدام کنیم که دیدم نمیشه.پاهام قفل شده بود ومیلزید وهمش گریه میکردم وخودموعقب میکشیدم
همسرمم چون خیلی مهربونه دلش سوخت وادامه نداد
همینطوری ماه ها وسالهگذشت توی این مدت دکتر زیاد رفتم شاید بگم بالای ۵۰تا دکتر عوض کردم وبی نتیجه بود وهمه میگفتن چقدلوسی ونازداری و همسرت هوو سرت میاره و...
روحیم داغون بود بعضی ازدکتراهم عمل هایمنکتومی روبهم پیشنهاد دادن که بعدش خداروشکر کردم که انجامش ندادم
خیلی افسرده بودم کارم شبوروزگریه بود ناامیدبودم دلم بچه میخواست.هروقت اطرافیانمو میدیدم که راحت کارشونو انجام میدن وبچه دارمیشن افسرده ودلسردمیشدم که برای یک نیازطبیعی چرامن اینهمه دردسرباید تحمل کنم
همسرم خیییییلی مهربونه وباهام مدارامیکرد وبهم روحیه میداد
خلاصه یکروز که خیلی ناامیدبودم گشتموماماسایت رو پیداکردم وازطریق اون انجمن رو وسریع وارد انجمن شدم.تمرینات وارسی وکگل روکه انجام دادم میخواستم تمرین بادیلاتور روشروع کنم که پریود شدم وتمریناتم ده روز عقب افتاد
خلاصه بعداپریودی تمریناتو شروع کردم و هرروز شاهد موفقیت وپیشرفتم بودم وهمسرمم خیلی تشویقم میکرد
که بعداز یک ماه ونیم منم باااانو شدم خیلی خوشحالم وخداروشکرمیکنم که این انجمن رو سرراهم قرارداد
دوستای گلم اصلا ناامید نباشید این تنها راه حل درمانتونه پس با جدیت تمریناتو شروع کنید وطعم بانو شدن روبچشید
ازهمه دوستانم که منوراهنمایی کردن سپاسگذارم وازخداوند آرامش براشون خواستارم.همچنین همسرنازنین ومهربانم که پشتم بود ومنو تشویق میکردازش ممنونم ومیخوام بگم که یه دنیا دوسش دارم