(ویرایش)
آذر جون ، راجع به جماعت مرد بگم ، هر اخلاقي داشته باشه همونه. من الان باردارم شدم ، همونه كه هست !
باورت ميشه امروز كه داشتم ميرفتم خونه خودم دلش نميومد بره ، همش مَي گفت ميام دنبالت ؟ مَي دوني چرا؟ بخاطر بچه ؟ پشيمون شده ؟ عاشقمه؟
اشتباه نكن عزيزم. ٣ روده دارم آشپزي مَي كنم و خونه رو مثل دسته گل نگه مَي دارم. همين! از نكه و ناله درومدم. فقط بري شكم😂😭😂😭😂
كلا تعادل تو هيچ زندگي وجود نداره! طرف بيرون ميره و كلي سادي مَي كنه ولي هفته اي دو بار طلاق مَي گيره! اين خوبه؟ كلا نبايد تشنج اعصاب باشه.
حالا كم و كسري مهم نيست. فقط دلت شاد باشه ! قوي ترين چيزي كه من رو به شوهرم وصل كرده عشقه. شايد هر كي جاي ما باشه بگه ، من كه يه لحظه هم تحمل نمي كنم. ولي آذر جون از محبت خوار ها گل ميشود. صبوري كن. قلق شوهرت رو بدست مياري ، اونم از سنگ نيست ، حتي اگه ١٠٠٪ تَو رو نخواد و از هيچيت خوشش نياد يواش يواش مهر ميوفته تَو دلش و رئوف ميشه.
شوهر خود من گاهي جوري سنگدل ميشه كه تصورش رو هم نمي توني بكني، ولي به دلش راه اومدم. گشت و گذار با دوست رفيق و گروه كالج و همه جا و همه چيز تعطيل . فقط خودمون ، اونم يه جا كه هيچ كس نباشه. با قلبم قبول كردم نه كه تحمل كنم ، تَو هم مثلا لباس ظاهر ، آرايش و يا كوچكترين چيزي كه مهم نيست ، ممكنه خيلي مهم باشه!
خلاصه كلي كار هست كه با صبوري بايد انجام داد و گاهي هم نشون داد اعتراض رو ! كم كم درست ميشه. زندگيه منم تشنج داره ولي مدت آرامشش بيشتر از تشنجش داره ميشه شكرخدا ! با چند تا كار ساده!