تعداد بازدید : 577826
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۸/۲۸
تاریخ آخرین پست : ۱۳۹۵/۱/۲۱
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۳/۹/۲۰ ۱۱:۱۶:۲۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۱۲/۲۶ ۱۰:۰۸:۲۴
(ویرایش)
آره اینجوری ابراز احساسات بهتر انجام میشد
توی چندتا تایپیک هم دیدم گه نظر و پیشنهاد داده بودن برا شکلک
ان شاالله ماماجون زودتر برمون میذارن
۱۳۹۳/۹/۲۰ ۱۱:۳۶:۲۸
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
آره مثلا وقتی بهار بانو بشه و بخوایم براش جشن بگیریم کلی شکلک نیاز داریم. :)
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۰ ۱۲:۰۵:۲۰
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۱۲/۲۶ ۱۰:۰۸:۲۴
(ویرایش)
وقتی اون روز بیاد من ذوق مرگ میشم
بخدا این احساساتم همه از ته دلمه <3 <3
۱۳۹۳/۹/۲۰ ۱۴:۲۰:۰۰
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
ان شالله اون روز هم میرسه عزیزم.فعلا که بهار نمیاد.کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۱ ۱۲:۴۹:۴۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۲/۱۱ ۱۸:۵۷:۲۴
(ویرایش)
آفرین بهار جان خوشحالم که به خودت و بچه ها اعتماد کردی برات دعا میکنم خانومی.
««یا ایها الانسان ماغرک بربک الکریم»
خدایا شکرت بابت هدیه قشنگت....
۱۳۹۳/۹/۲۱ ۱۸:۲۷:۰۷
آخرین حضور: ۱۳۹۳/۹/۲۳ ۰۷:۰۱:۲۲
(ویرایش)
بچه هااا من نتونستم.. گفتم شاید شب دیگه..ولی......روم نمیشه باهاتون بحرفم.. نا امیدتون کردم...
بچه ها شوهرم رفته مسافرت و این بهترین موقعیت بود..چرا نمیشه؟ :( :( :(
گریه دارم................با انگشت شروع کردم چون فکر میکنم عامل خارجی نیست و باهاش راحت ترم ولی.......نمیتونم..
۱۳۹۳/۹/۲۱ ۱۸:۲۷:۴۲
آخرین حضور: ۱۳۹۳/۹/۲۳ ۰۷:۰۱:۲۲
(ویرایش)
بچه هااا من نتونستم.. گفتم شاید شب دیگه..ولی......روم نمیشه باهاتون بحرفم.. نا امیدتون کردم...
بچه ها شوهرم رفته مسافرت و این بهترین موقعیت بود..چرا نمیشه؟ :( :( :(
گریه دارم................با انگشت شروع کردم چون فکر میکنم عامل خارجی نیست و باهاش راحت ترم ولی.......نمیتونم..
۱۳۹۳/۹/۲۱ ۱۸:۳۷:۳۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۱۲/۲۶ ۱۰:۰۸:۲۴
(ویرایش)
اصلا ناامید نشو عزیزم،،خجالت هم نکش،ما اینجا جمع شدیم که بهم دیگه کمک کنیم
باور کن بهار جون خیلی اسونه،،تو حتما موفق میشی،،اولش آرامشتو حفظ کن و بعد بدنتو شل کن و آروم آروم شروع کن،،اصلا عجله نکن و سر حوصله این کارو انجام بده
اگه با دستت راحت نیستی میتونی از اپلیکاتور استفاده کنی ،،خواهش میکنم ناامید نشو
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۰۰:۵۰:۴۶
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام بچه ها.من از صبح مهمونی بودم.همش دلم اینجا پیش شما بود.مخصوصا اینکه بهار چکار کرده؟
اول من بگم کلی خوشحالم که دیدم بهار تمرینش رو شروع کرده که این خودش مقدمه پیروزیه.
بهاز عزیزم اصلا نباید ناامید بشی.ما اینجاییم که بهم کمک کنیم.در همچین مواقعی فقط و فقط به این فکر کن که اگه ما تونستیم پس تو هم میتونی کار هم نشد نداره.به هیچ عنوان دست از تلاش بر ندار.کسانی که منو کمک میکردن و خوب شده بودن خودشون برای وارد کردن گوش پاک کن یک هفته یا بیشتر هم تلاش کرده تا موفق شده بودن.
یه گلایه هم من ازت دارم.قرار شد ما که ریز به ریز تمام مسائل رو میایم اینجا مینویسیم تو هم باید ریز به ریز کارات رو گزارش بدی تا ما بتونیم تشخیص بدیم مشکلت کجاست که بتونیم بهت کمک کنیم.
خیلی سر بسته توضیح میدی.
راستی ما اصلا از نحوه وارد کردن دیلاتور اینجا حرف نزدیم با هم.از اینکه باید چکار کنی و چه مشکلاتی ممکنه پیش بیاد و...
اتفاقا من اصلا اعتقادی شخصا به انگشت دست ندارم.چون از جنس بدنته و ممکنه قدرت نداشته باشی حرکتش بدی توی واژنت و حالت رو بدتر کنه.چون حس داره و... من همین الان هم نمیتونم اینکار رو کنم!!!!
پس باید دیلاتور رو به یه چیز خارجی تغییر بدی.از دستکش استفاده کن مطمئنم خیلی راحت تر خواهد بود.من رمز موفقیت و شروع تمرینم رو در دستکش جراحی میبینم.تا زمانی که بچه ها میگفتن از انگشت استفاده کن من اصلا قدرت نداشتم حتی بهش فکر هم کنم.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۰۱:۱۱:۵۵
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
حس میکنم یکم داری توی تمرینات عجله میکنی.مثلا در مورد تمرین وارسی و پیدا کردن ورودی واژنت چکار کردی؟ذهنیتت درباره اش چی بود؟
چه افکاری داشتی قبل این تمرین.حالا چی فکر میکنی؟؟؟؟اصلا تونستی ارتباط برقرار کنی با واژنت؟مثلا اینکه به این نتیجه رسیدی که میتونه سر یه بچه هم از اینجا رد بشه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
ببین بهار جان اینها خیلی مهمه برای ادامه کار.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۰۱:۲۰:۰۶
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
بهار جان باید در اولین فرصت بیای اینجار و ریز به ریز جزئیات تمرینت رو بنویسی برامون!!!!
ما هم فعلا برای تنبیه هیچ توضیحی در مورد نحوه وارد کردن دیلاتور نمیزاریم تا تو بیای گزارش کامل بدی.

آیکون یه آدم بدجنس.خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
هاهاهاهاها
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۰۱:۳۱:۳۲
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
راستی یه پیشنهاد دارم.اگه میتونی یه ساعتی مشخص کن تا بیایم و آنلاین با هم حرف بزنیم.اینجوری خیلی خیلی سرعتت میره بالاتر و جلو میفتی و بهتر میتونیم بهم کمک کنیم.
حتی میتونی اینجوری تمرین هم کنی.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۰۹:۳۱:۰۲
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۱۲/۲۶ ۱۰:۰۸:۲۴
(ویرایش)
ای ول بارانا جون،،خیلی کارشناسانه عمل میکنی
واقعا خوشم اومد،افرین💗
۱۳۹۳/۹/۲۲ ۱۲:۰۰:۴۵
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۱۳
(ویرایش)
قربونت ساناز عزیزم.
بووووووووووووووووووووووووووووووووس
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند...
۱۳۹۳/۹/۲۳ ۰۰:۱۳:۲۳
آخرین حضور: ۱۳۹۳/۹/۲۳ ۰۷:۰۱:۲۲
(ویرایش)
سلام به همه..من آخر شبا بیشتر میتونم باشم..بخاطر بچه....این از این..
اون قسمت اول تمرین رو.. بارانا جان اگه یادت باشه گفتم که من یه بچه هم دارم..تو این مدت انقدر بهش نگاااااه کردم که کامل دستمه همه چیز..ولی ارتباط رو نمیتونم برقرار کنم..ینی حتی وقتی نگاه میکنم احساس بدی دارم..دیروز دوباره رفتم اینکار بکنم اصلا انگار احساس گناه میکنم..بچه ها مشکل من ریشه ایه... میدونم هم ریشش تو بچگیمه..
این از وارسی..دستکش رو هرکاری میکنم نمیتونم باخودم کنار بیام.اپلیکاتور شد..ولی با همون شدت سفتی و تنش.. چهل دقیقه طول کشید تا نصفش رفت.. این که خودمو سفت میکنم منو آزار میده. شکلک غصه....
این گفتگو بسته شده است.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران