تعداد بازدید : 2812
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۶/۲۹
تاریخ آخرین پست : ۱۳۹۵/۸/۵
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۱۳:۴۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

خب دوست عزیز با اینکه شما با خانواده ها فاصله داری چطوری تو زندگی شما دخالت میکنن؟ خب رفت و آمد و ارتباط رو کمتر کن حتما جواب میگیری.

۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۱۸:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۳/۷ ۱۲:۲۳:۴۳
(ویرایش)

عزیزم، تماس میگیره و دخالت میکنه. 

مثلا زنگمیزنه میگه که چرا توی خونه ات زودپز نیست؟؟؟؟

حالا من هر چقدر بگم احتیاج. ندارم، مامانم قانع نمیشه   

یا امام رضا
۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۲۹:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۳/۷ ۱۲:۲۳:۴۳
(ویرایش)

الی جان، اتفاقا من اصلا درباره خانواده همسرم به مادرم هیچی نمیگم، چون اخلاق مادرم رو میشناسم و بابت این که خیالش رو راحت کنم، تعریف خانواده همسرم رو خیلی میدم(البته واقعا خوب هستن)، من واقعا خونه پدر همسرم کار نمی کنم، اما مادرم فکر میکنه من کار میکنم و بهش نمیگم

خوب درست است که دریک شهر جدا زندگی میکنیم اما مادرم، برای سر زدن به خانه ما میاد، و متوجه کمبود ها میشه (البته از نظر من و همسرم کمبودی نیست)، و اون موقع غر میزنه  

یا امام رضا
۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۳۰:۳۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

استنباط من اینه که نباید زیاد با مادرت ارتباط داشته باشی . چون تو این جور مراجعات من پیشهاد میدم اول از همه از خانواده پدری یا خانواده همسر فاصله گرفته بشه . حالا بقول این دوستمون بهتره در حین تماس ها از برخی نابسامانیها خبری درج نشه.

۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۳۶:۰۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

کم کردن رابطه راه حل مناسبی میتونه باشه . حالا یه مدت امتحان کن

۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۴۱:۲۲
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۳/۷ ۱۲:۲۳:۴۳
(ویرایش)

نسیم جان، باورت میشه، من از هیچ کدوم، هیچ کدوم اتفاقات بد زندگی به مادرم نمیگم، و فقط و فقط با تعریف هایم میخواهم دلش، رو قرص کنم، اما از آن جایی که ارتباط خواهر برادرم و پدرم، با مادرم خوب نیست، تنها سنگ صبور مادرم من هستم، و اگر ارتباطم را با مادرم قطع کنم، نهایت بی انصافی رو در حقش میکنم، 

یا امام رضا
۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۴۳:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

با این اوصاف باید و باید روابط با مادرت رو مدیریت کنی. احتمالا مادرت هم از اون خانواده های سنتیه که مشاور قبول نکنه. بنابراین با در نظر داشتن احترام اونا بهشون بفهمون که از زندگی خودت راضی هستی و نیازی به دلواپسی بیش از حدشون نیست.

۱۳۹۵/۶/۳۱ ۱۵:۴۵:۴۸
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

البته خوشحالم که راهکار برای مشکلت گذاشتم . اما موضوع تایپیک چیز دیگه ای هست که احتمال زیاد بخاطر کم رویی دخترای این سایت نمیتونن اینجا مشکلشون رو مطرح کنن.

۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۲۷:۲۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۴ ۰۹:۳۱:۰۸
(ویرایش)

سلام . از این تایپیک چرا استقبال نشد؟

۱۳۹۵/۷/۵ ۱۳:۰۲:۵۷
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۴/۱۴ ۱۱:۲۳:۲۴
(ویرایش)

سلام . نسیم جان . کاش این تایپیک رو زمانی که مجرد بودم میدیدم. دور از شوخی تایپیک خوبیه و فکر کنم به کار خیلی ها بیاد . موفق باشی.

عشق مادر
۱۳۹۵/۷/۵ ۱۳:۵۰:۵۶
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱/۲۶ ۱۳:۳۵:۵۸
(ویرایش)

خب لابد کسی دچارش نیست دیگه

پسرم عشق مامان
۱۳۹۵/۷/۵ ۱۳:۵۳:۳۳
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱/۲۶ ۱۳:۳۵:۵۸
(ویرایش)

سمت ما و همدوره ای های ما نبودن اینجوری . الان رو نمیدونم

پسرم عشق مامان
۱۳۹۵/۸/۵ ۰۸:۱۲:۲۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۱۰/۱۶ ۱۶:۱۳:۴۲
(ویرایش)

دوسش داشتم.... چندوقت پیش فهمیدم نامزد کرده.... همش باورم نمیشد میگفتم لابد بهم میخوره و جدی نیست... با خودم می گفتم دختره رو دوس نداره، چه دل خوشی داشتم که فک می کردم دلش با منه.............

اینجوری خودمو دلداری میدادم و آروم میکردم

یکی از دوستام اینستاگرامشو داره، بهم گف که یه عکس از دختره گذاشته با یه نوشته ی عاشقانه، گفتم برام بفرست ببینم

ادامه سوال توی لینک زیر هست بخونید و از نظر مشاورها استفاده کنید

https://goo.gl/kQGNd1

برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران