(ویرایش)
رقی جونم دیشب خاب دیدم اومدم بردمت آز بدی.... ینی تا این حد.......
ولیا. یچیزی. از همین الان به خودت بگو باردار نیستی. کاری ک من کردم. باور کن نیستی. اما حواست به این باشه که بری آز بدی. آز هم دادی باز مطمعن نشو. وایسا دو روز بعدش باز تکرار کن... اونوقته که میتونی کمم کم باورش کنی. و هم اینکه وقتی نشد و پری اومد اصلا دپرس نمیشی. ایشالا بحق حضرت زهرا باردار باشی عزیزم. اما اصصصصصصصلا ذهنتو درگیرش نکن. فقط آآآآآآآآز بده. کشتی تو منو
فاطمه جونم منم قبل اینکه بیام ماماسایت اصن نمیدونستم این مشکل قابل درمانه. اما انگار خیلی ها اینجا خوب شد و بانو شدن. اصلا نترس عزیزم نگران چیزی هم نباش. لازم نیس ب کسی بگی چون قابل درمانه. خاطرات یکی از واژینیسموسی ها رو که میخوندم نوشته بود بعد تمریناش اولین بار ک رابطه داشتن تونستن و آلت همسرش تا انتها رفته بوده و نوشته بود تا صبح فقط میخندیدیم. بنظر این بهترین لحظاته برا همسرا. و بهترین هدیه ای که ماماسایت میتونه به دخترا بده. توام مامان میشی گلم. چه عجله ایه تازه عروسی. جای اونایی باشی ک چن ساله تو اقدامن چی میگی... ایشالا به آروزت میرسی عزیز دلم...
ممنونم دریاجونم. برات دعا میکنم عزیزم. ایشالا خدا قسمت همممممه ی دخترای گل اینجا بکنه نی نی های گرد و تپل مپل