عزيزم أولا اينهمه عجله براي چيته؟ از زندگيت لذت ببر. تازه عروسي . اون رسما هم ور افتاد طرف اجاقش كوره.
اگرم بحث اينا نيست و شرايط از هر لحاظ مهياست واقعا تصميم گرفتين مهمترين كار زندگيت كه مسيوليت خيلي سنگيني داره رو انجام بدي ، نه فقط از روي احساسات؛ طبق گفته هاي خودتون شما وقتي يه بار براي درمان زخم رحم رفتين يعني همينجوري دكتر حداقل شما رو چك كرده.
از استرس بيبي چك منفي يا توهم بارداري به دور باشيد ، و خيلي عادي زندگي كنيد بچه مياد. اما همين فك كردنا كه كنترل كردنش خيلي خيلي سخته و مَي دونم چي به روز آدم مياره، همون باعث تاخير در بارداريتونه.
تَو همين سايت خوندم زوجي با سن بالا اقدام به بارداري كرده بودن، يادم نيست سرچه موضوعي ولي رفته بودن دكتر و كتر بهشون گفته بود شوهرت مريضه و با عمل جند مرحله اي شايد بچه دار بشين. آها براي چكاب قبل از اقدام به بارداري رفته بودن. خانومه نوشته بود با كلي گريه و ناراحتي و نا اميدي برگشتيم خونه كه كلي هزينه و وقت لازمه و اونم تازه شايد باردار بشم. تا اون وقت من يائسه مَي شم. خلاصه به خدا توكل كرده و به زندگيش مثل همه آدماي نگران ادامه داد، تا اينكه آخر هفته به خودش اومد و ديد پريودش تاخير داره. خلاصه كنم ، قبل از اين آزمايشا و چكابا و استرسا باردار شده بوده به خواست خدا.
براي خدا كار نداره هيچي . اونا كه مشكل حل نشدني داشتن.
بعضي از ماها از انتظار خسته ميشيم ، من خودم خيلي عجول بودم. خيلي عصبي ميشدم . كلا زندگيم آشفته شده بود از كاراي من. تكون نمي خوردم و موهامو رنگ نمي كردم و كلا زندگي تعطيل بود كه نكنه حامله باشم.
خوب همه اينا تاثير داره. روند زندگي رو مختل مَي كنه.
ببخشيد كه خيلي طولاني شد ، اميدوارم كل متن رو بخوني.
از اقدامم درومده بودم ناخوداگاه يادم ميوفتاد نكنه الان تخمك گذاريمه؟ چرا گرممه؟ بعد يادم ميوفتاد هوا گرمه و فلفلم خوردم. 😊 من در اين حد درگيرش بودم.
راه ميرفتم مَي گفتم من انقدر ماهه تَو اقدامم . ولي كدوم اقدام؟ طبق قوايد من ٢ ماه اقدام كردم. بقيش رو يا وقت نبود يا همسر همكاري نمي كرد و يا خودم مريض بودم و حوصله نداشتم. حقيقت اينه رضازاده هم باشي نمي توني هم بيرون ١٢ ساعت كار كني و هم يه روز در ميون تَو خونه خدمت. قبل بچه مادر و پدر ميميرن.
خوب اگه فقط به سكس بدون جلوگيري ميگي اقدام و روزاي تخمك گذاريت رو مطمين نيستي و اقدام مَي كني گاهي ، شايد درست ، شايدم نه. شما خيلي بيشتر وقت لازم داري.
بعدم من هر وقت پريود مَي شدم خدا رو شكر مَي كردم. مَي گفتم ، خوب اين نطفه ضعيف ميشد و دير و زود سقط ميشد. همون بهتر كه كلا پريود شدم. اگه سقط مَي كردم بايد ٦ ماه وايسم تا ترميم شه درست و درمون.
بعد شما پريودات منظمه و اين خودش نشون از اينه كه شما كاملا سالميد. همسرتون يكم تقويت بشه ، كلا براش خوبه. آجيل بخوره يكم. شما هم همينطور. مَي گن از سه ماه قبل از بارداري خوبه فوليك أسيد بخوريد . حسابي نطفه رو قوي مَي كنه و از ويار بارداري كم مَي كنه.
خلاصه شما فقط نشستيد و روزشماري كردين كه يه سال تموم بشه و بپرين دكتر كه جدي تَر به موضوع نگاه كنن، من خودمم اينكارو رو مَي كردم. خدا منو ببخشه، گاهي خالي ميبستم كه دكترم قانع بشه يه سونوگرافي خالي برام انجام بده. آخرش برام فقط تست پاپ اسمير گرفت با تست عفونت ، همين . آخ لجم درميومد. خواهرم مَي گفت بگو خونريزي دارم ، درد دارم ، سرگيجه دارم ، كج راه ميرم، هوا آلوده است ، جرا دكترت انقدر مقاومت مَي كنه؟ 😂😂😂😂😂
خلاصه طبيعي ، وقتي تَو اقدام نبودم باردار شدم به خواست خدا.
انقدر اين روزا اين جمله رو براي همه گفتم بعضي وقتا مَي گم نكنه فكر كنن كه دارم فخر مَي فروشم. بخدا اينطور نيست . فقط مَي خوام بگم تجربه من اين بود وقتي از زندگيم لذت بردم، وقتي ديگه بهش فك نكردم، وقتي حساب كتابي در كار نبود،وقتي تقويما رو پاره كردم، وقتي ذهنم رو آزاد كردم ، باردار شدم.
مرسي كه تمام متن رو خوندي . به اميد خدا خيلي زود خبر بارداريت رو ميدي عزيزم. آمين🙏🏻☺️