(ویرایش)
من راستش ١٠ ماه اقدام بودم !
اقدام واقعيم هم ٢ ماه بود ! كلا شوشو همكاري نمي كرد! توانش رو نداشت! خسته كوفته از سركار ميومد بيچاره!
با رفتارام اون رو هم عصبي كرده بودم!
بعد كلا بيخيال شدم! برنامه زندگيم رو عوض كردم ! تَو دوران تخمك گذاريم مسافرت رفتم يه هفته ! كه نه تَو فكرش برم ، نه وسوسه بشم! نا خود آگاه يادم ميوفتاد ، دست خودم نبود! ٢ ماه از اقدام اومدم بيرون! همون ماهي كه اومده بودم بيرون نگو گرفته! تا بيبي مثبت شه حدود دو ماه شد!
انقدر مطمين بودم كه باردار نيستم كلي كاراي ضرر دار كردم ! 😊 ولي خوب بچه سالمه شكر خدا ! مو رنگ كردم ! كلي دعوا و استرس! كلي وزن كم كردم ! تازه عكس رنگي از دندونم هم انداختم !
براي خدا هيچ كاري نداره!
بعدم پريودام وحشتناك بود . سيكلام ٢٢ روزه تا ٤٥ روزه بود ! يه سقطم داشتم قبلش! التماس دكتر مَي كردم چكم كنه ، مَي خنديد مَي گفت يه سال صبر كن!
شوهرمم واريكوسل حاد داشته ! ١٠ سال پيش عمل كرد ، ولي بهم از اول ازدواجمون گفت كه نازاست! دكترش گفته پيگيري نكنه! عمل كرد فقط براي اينكه درد نكشه!
ولي خوب من دو بار حامله شدم! 😝بار اولم به اصرار خودش سقط كردم ! سري دوم گفت تَو خيلي بدنت قويه و مثل جارو برقيه! 😂 خلاصه اينهمه مشكل داشتم ، حتي يه قرص نخوردم! كورتاژم شده بودم ١٠ ماه قبل حاملگي! خودت حساب كار رو بكن! 😂
ازينكه خيلي زود نا اميد ميشيم ما آدما گاهي لجم مَي گيره! منم اگه از اقدام اومدم بيرون براي اين بود رو زندگيم تاثير منفي گذاشته بودم ! تا مرز طلاق! گفتم به درك! بخواد مَي شه ، نمي خواد نمي شه!