تعداد بازدید : 1314
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۷
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۱/۳/۲۴
کاربران آنلاین : 0
ساره نماز
۱۳۹۸/۱۱/۷ ۱۲:۵۸:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۱/۷ ۱۳:۲۱:۱۷

تجربه ازدواج بد

(ویرایش)

تجربه ازدواج بد یکی از دوستام

دختر خانما مراقب باشین

نقل قول:

من ۱ سال وسه ماه بود که با پسری که از توی لاین باهاش آشنا شده بودم و پسردایی دوستمم بود عقدکردم. رابطه‌مون اول یک دوستی معمولی بود، بعد عشق به وجود اومد و بعد از ۱۱ ماه اومدن خواستگاری. مامان و خواهرم قبول نکردن. روز و شب با من صحبت می‌کردن چون من فقط ۱۶ سالم بود اما من کور شده بودم. چقدردامادمون گفت فعلا ازدواج نکن. منم به حرف هیچ‌کدوم گوش نکردم و ازدواج کردم. بعد برای پدر و مادرم مشکلی پیش اومد و من نتونستم خونه‌مون باشم و حدود شش ماه خونه مادرشوهرم زندگی کردم. تو اون شش ماه هیچ مشکلی پیدا نکرم. از مهر به بعد اون دست بزن پیدا کرد. کم‌کم بهش شک کردم. آذر ماه برای کارش رفت دامغان. ساعت ۵ صبح می‌رفت تا ۸ شب. رابطه جنسیمون باید مطابق میل اون بود و هر موقع اون تمایل داشت باید انجام می‌شد.  شکم بهش بیشتر شده بود. احتمال می‌دادم که گوشی مخفی داشته باشه و با کسی در ارتباط باشه. همیشه بعد از کارش می‌رفت پیش پسرعمه‌ش که مغازه سیم کارت فروشی داره. یک روز از پسر عمه‌ش پرسیدم که همسرم از شما سیم کارت نخریده. اول انکار کرد ولی بعد از چند روز گفت که علی ازش سیم کارت خریده.

تلگرام شوهرم رو روی گوشی خودم نصب کردم. یه شماره مشکوک پیدا کردم. باهاش تماس گرفتم که خاموش بود. از علی پرسیدم کیه گفت شماره قبلا برای من بوده گم شده بوده الان دست من نیست. مدت‌ها گذشت. یک بار اومد جلو در خونه، دیدم جای کمربندش اومده بالا تا دست زدم دستامو محکم گرفت و داد و بی‌داد کرد. من متوجه یک برآمدگی شدم. یک روز با جنگ و دعوا بالاخره فهمیدم که یک گوشی مخفی داره.

بعد از اون موضوع و فهمیدن اینکه گوشی مخفی داره من فقط گفتم طلاق. پدر شوهرم رای من رو زد و باز هم مامانم وآبجیم متوجه شدن و گفتن الان طلاق بگیری بهتره. بازم کور شدم و ادامه دادم. باز هم به دنبال این بودم که دستش رو رو کنم. این‌ بار گوشی رو تو دستشویی پنهان می‌کرد. که باز هم متوجه شدم و باز هم داد و بی‌داد به راه انداخت.

به مادر شوهرم گفتم من طلاق می‌خوام. مادرشوهرم حرفم رو باور نمی کرد و گفت تو مشکل داری. مادرم دوباره از طریق مادرشوهرم فهمید که من با علی به مشکل خوردم. بازم طلاق نگرفتم و باهاش موندم اما یک آدم دیگه شدم که به مرور زمان  دیگه عشق بهش ندارم. منی که خیلی عاشقش بودم و دوسش داشتم ازهمه ی کاراش گذشتم، دیگه دوسش ندارم. وقتی بهم زنگ می‌زنه خیلی رسمی باهاش صحبت می‌کنم. برام مهم نیست که کجا و با کی هست! اما باز هم بهش گفتم باهات می‌مونم.

زندگی زیباست
لبخند بزن
۱۳۹۸/۱۱/۸ ۰۸:۱۲:۴۳
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۱۱ ۰۹:۱۷:۴۷
(ویرایش)

اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید. درباره راه‌حل‌هایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که می‌گوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب می‌شود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکس‌العمل شما نیز عامل دیگری برای به‌وجود آمدن آن مسئله است.

رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. به‌منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگی‌تان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمی‌گرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر می‌کند.

تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانع شدن از پایان یافتن زندگی زناشویی به شما می‌کند. عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا به حال با دیگران با عشق، مهربانی و روش‌های متعهدانه برخورد کرده‌اید؟ شما نمی‌توانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما می‌توانید واکنش‌های خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که می‌توانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.برای همسر خود وقت بگذارید. بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده به‌طور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان می‌خواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات می‌شوند، گفت‌وگو کنید. گفت‌وگو کردن، مشاجره کردن و متهم کردن نیست.به همان اندازه که انسان‌ها دستخوش تغییر می‌شوند، زندگی زناشویی نیز دائما تغییر می‌کند. به‌منظور حفظ زندگی مشترکتان باید دلایلی که باعث رسیدن به مرحله جدایی شده است را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید؛ مشکل هر چه باشد، امیدی برای حفظ زندگی وجود دارد.این رهنمودها در صورتی قادر خواهند بود در آغاز مسیری برای حفظ زندگی زناشویی به شما کمک کنند که خود شما هم برای ممانعت از طلاق مصمم باشید و شما در این راه، نیاز به طرحی قابل اطمینان خواهید داشت.بیشتر مشکلات ریشه در روابط بد یا عدم‌ارتباط دارند، به همین دلیل، بیشتر اوقات در زندگی مشترک وقتی یکی حرف طلاق را به میان می‌آورد، طرف مقابل کاملا غافلگیر می‌شود.آیا تا به حال به مشکلی جزئی اجازه داده‌اید که آن‌قدر بزرگ شود که شما در برابر آن عکس‌العملی جدی نشان دهید؟ حتی اگر مشکلات زندگی بیش از حد بزرگ شده باشند هم هنوز امیدی برای نجات زندگی مشترک وجود دارد، به شرط آنکه برای حل‌ مشکلات از دیگران کمک بگیرید.اگر دریابید که زندگی زناشویی‌تان در حال از دست رفتن است و آخرین چیزی که شما می‌خواهید طلاق است، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ از شما می‌خواهم بدانید که امیدی هست. بسیاری از زندگی‌های زناشویی، فقط به خاطر اینکه زوجین می‌خواهند خود را مصمم‌تر از دیگری نشان دهند، به طرز وخیمی به شکست می‌انجامد و پایان می‌پذیرد.تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید می‌کند، هرگز نمی‌توانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفت‌وگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگی‌های مشترکی که آشفته هستند، از بین می‌رود.همیشه بین زوج‌های موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوته نظرانه پر شور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق می‌شود. شما نمی‌توانید بی‌احترامی‌کردن‌های خود را مخفی کنید زیرا این مسئله از سخنان و رفتارهایتان آشکار می‌شود.در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس می‌کند و هیچ کاری درست پیش نمی‌رود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.هر چه بیشتر از مشکلات دوری کنید، زندگی زناشویی‌تان بیش از پیش آسیب خواهد دید. زندگی‌های مشترکی که در نقطه شکست قرار دارند، همین حالا به یک طرح عملیاتی نیاز دارند. به‌منظور حفظ زندگی، شما به طرحی نیاز دارید که اجازه درک مشکلات و تمرکز بر بازیابی عشق و تعهد را که سابق بر این جزئی از زندگی مشترک شما بوده، بدهد.طبق آمارها، نیمی از ازدواج‌ها در 7سال اول زندگی مشترک پایان می‌پذیرد؛ این بدین معناست که نیمی از آنها به زندگی ادامه می‌دهند. آیا زندگی شما هم تداوم خواهد داشت؟در درجه اول، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و شرایط عادی را به زندگی خود بازگردانید؛ شما به قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب، به‌منظور نجات زندگی‌تان از طلاق، نیازمندید.در درجه دوم، نباید تسلیم شوید.اگر تا به حال عشقی در زندگی مشترکتان وجود داشته، این ارزش جنگیدن را دارد.برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، مسیر همواری در پیش رو نداریم، اما هر تلاش با نفوذی در درازمدت مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است.من نخواستم ازتفکرضعف شماوارد شوم و فقط درحد نصیحت ومشاوره عین همین تو خانواده من پیش امده رو برات گفتم..موفق وموید باشید انشااله

زندگی ؛تولد تکرارامیدواریست
۱۴۰۰/۱۲/۱۲ ۱۹:۳۷:۳۲
آخرین حضور: ۱۴۰۱/۵/۱ ۱۱:۱۰:۲۵
۱۴۰۱/۳/۲۴ ۱۶:۴۱:۲۱
آخرین حضور: ۱۴۰۱/۴/۲۴ ۲۰:۴۷:۳۷
(ویرایش)

اره خب طبیعیه نمیشه خیلی اعتماد کرد

باید واقعا مراقب بود

قالیشویی هم خواستی تهران جم هست ی وقت نری پیش غریبه ها نممیشه بهش اعتماد کرد فاتجه فرشاتو میخونه

برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران