نقش زوج درمانگر ها در زوج درمانی

1-مشكلات واینکه زن وشوهرآنهاراچگونه می بینند

2-تاریخچه ای از ارتباطات خود

3-تاریخچه زندگی فردی هرکدام ازطرفین زوجها

این کار،درمانگر را قادرمیکند تا تفاهم بیشتری رابرقرارسازد و ارزیابی های خود ازموقعیت را به بحث بگذارد وبالاخره،راهكارها ونوع درمان رامشخص کرده و پیشنهاد دهد.درمانگرممكن است مانند یك آرامبخش عمل کند به گونه ای که کوشش کند تا کج فهمی ها وسوءتفاهم ها در روابط بین زن وشوهر مشخص شودکه نتیجه این امر،نگاه جدیدی است که آنها به رفتارو احساسات خودپیدامیکنند تا بتوانند مشكلات خود را راحت ترحل کنند.

فرض درمانگری که در این حوزه کار میکنند این است که ناراحتی و ناشادمانی گه یک زوج با آن روبرو هستند ، چیزی بیش از مشکلات وعلائم شخصی آن هاست . زوجی که به درمان گر مراجعه کرده اند ممکن است در مورد فاصله گیری عاطفی ، نزاع بر سر قدرت، اشکال در ارتباط برقرار کردن ، حسادت، خیانت وعدم ارضای جنسی وخشونت شکایت داشته باشند . درمانگر به زوج کمک که زندگی مشترکشان را مورد بررسی قرار دهند وتصمیم بگیرندکه چه تغییراتی لازم است آنها سعی میکنند سوءتفاهم های دوجانبه ، انتظارات غیر معقول وتصورات بیان نشده ای که باعث تداوم تعارض میان آن دو می شود را برطرف کنند . و درمانگرطی در مان از شیو ه های در مانی سیستم والگو های خانوادگی ، رفتاری –شناختی ، دارای تمر کز عاطفی ، رفتاری –ارتباطی وکوتاه مدت خود تنظیم بخشی استفاده می کند .

چرا صمیمیت لازم است؟

به تحقق پيوستن اهداف ازدواج پس از برقراري رابطه زناشویی، موجب احساس رضايت و خوشبختي فرد ميشود و خلاف اين امــر، اخــتلاف زناشــويي را بــه همــراه خواهــد داشــت. رابطــۀ زناشويي، منبع حمايت، صميميت و لذت انسان است. بنـابراين، ازدواج موجب پيدايش همکاري، همدلي، صميميت، يگـانگي، علاقه و مهرباني خواهد بود.

صــميميت زوجــين در حــد انتوــار، موجــب تحکــيم روابــ محبت آميز و کاهش تعارض بـين آنـان مـي شـود، تـا آنجـا کـه ميتوان گفت اصل اساسي در ازدواج موفـق، ايجـاد صـميميت بين زوجين است.

تآثير صـميميت بـر ارتبـاط زوجـين لـزوم تـدوين و بــه کــارگيري راهبردهــاي درمــاني کــه صــميميت زناشــويي را افزايش دهند، ضروري است. براي افزايش صـميميت زناشـويي تــاکنون از روشهــاي متعــددي اســتفاده شــده اســت. يکــي از درمانهاي موثر در زمينۀ حـل مشـکلات زوجـين، زوج درمـاني شناختيِ رفتاري2است که اليس براي اولين بار قابليت اسـتفاده از آن را مطرح کرد. بـه نظر او ناکارآمـدي ارتبـاط زمـاني رخ ميدهد که طـرفين از روابـط خـود باورهـاي نيرمنطقـي داشـته باشند.

از اين ديدگاه، شناختهـاي مشـکل سـاز، موجـب بـروز الگوهاي رفتاري نامطلوب مـي شـوند. ايـن رويکـرد بـه زوج هـا کمک ميکند تـا الگوهاي تعاملي تداوم دهندة مشکل ساز را ازبــين ببرنــد و يکــديگر را از طريــق رفتارهــاي مثبــت بــه جــاي رفتارهــاي منفــي تقويــت کننــد .يــک درمــانگر شناختي ـ رفتـاري، مهـارت هـاي حـل مسـثله و حـل تعـارض را آموزش ميدهد، ولي بيش از هر موردي بر روي باورهـاي نيـر منطقي متمرکز است و بازسازي شناختي، يکي از شيوه هاي بارز زوج درماني شناختي ـ رفتاري است که در آن درمانجو باورهاي خود را به اين منظور تغيير ميدهد که ارزيابي منطقي تـري را بـا توجه به شواهد موجود داشته باشد.

زوج درمانگر در تهران