تعداد بازدید : 1762889
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱/۳۱
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۱/۱/۷
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۴/۲/۷ ۱۷:۳۹:۳۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
اره نخعی تازه عینکم دارم :-)
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۷ ۱۷:۴۰:۵۰
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
محمد جواد یا مرتضی نخعی
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۷ ۱۷:۴۲:۵۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
من خدا رو شکر زمانی جوش های زیر پوستیم در نیومدن عالیه به محض گرم شدن جوش می زنم زیر پوستی ریز پارسال برای عروسبم که تو اوج گرما بود پر صورتم جوش بود
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۷ ۱۷:۴۹:۵۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
ممنون عزیزم دستت درد نکنه
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۷ ۱۹:۰۴:۰۶
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۲/۱۰ ۰۹:۵۰:۳۳
(ویرایش)
ریرا جون ببخش اگه ناراحتت کردم...
۱۳۹۴/۲/۷ ۲۲:۲۷:۰۲
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۲/۱۰ ۰۹:۵۰:۳۳
(ویرایش)
طناز جان خوبی؟
۱۳۹۴/۲/۷ ۲۲:۴۱:۴۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
ممنون شب خیال جون چه مشکلی داری دکتر می خوای بری
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۸ ۰۰:۵۵:۵۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۳/۲۴ ۲۲:۵۴:۰۱
(ویرایش)
مریم من باکره ام واسش مهمه پرده البته من حساسش کردم دوران عقد که چند بار میخاست من بهش گفتم این تنها سلاحمه چون میدونستم خرش از پل بگذره زیر بار عروسی نمیرن خونوادگی آخرشم عروسی نگرفتیم! خیلی اشتباه کردم اون وقتا همین انقباضاتم مربوط به اون زمانه البته چند شب پیش که اونجوری شد در حد یه میلیمتر خون اومد ازم خیلی خیلی کم مطمئنم که پرده لعنتی هنوز سر جاشه عصری گفت از یه دکتر یا مشاور وقت. بگیر باهم بریم پیشش میخام برم پیش این آقای دکتری که شیوا زحمت کشید آدرسشو داد بهم
۱۳۹۴/۲/۸ ۰۱:۲۹:۵۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۷ ۱۲:۰۱:۵۵
(ویرایش)
ریرا دخول انحام دادی
خدایا دست هامو رها نکن من همیشه به تو محتاجم .
۱۳۹۴/۲/۸ ۰۹:۵۵:۳۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

 نیلوفر مهربون و شوهر دوستم از تو بعید بود عزیزم. نیلوفر جان زندگی و به خودت سخت نگیر و لذت ببر . مهم نیست که مهمونات افراد درجه 1 یا 2 فامیلت نیستن ، مهم اینه که آدم با کسی که رفت و آمد میکنه باهاشون بهش خوش بگذره ، ما هم چون دور از خانواده هامون هستیم همیشه همه ی مهمونامون دوستامون هستند البته دوستایی که از بودن باهاشون راضی هستیم و همه ی دوستامون و دعوت نمیکنیم. عزیزم اگه سختت هست مهمونی دادن بهش بگو  و ازش بخواه که خیلی بیشتر از قبل کمکت کنه و هر کسی و نسبت به اولویتش و اینکه چقدر خودتون از بودن باهاشون لذت میبرید برنامه ریزی کنید که چند وقت یکبار باهاشون رفت و آمد کنید و سعی کن باهم به توافق برسید .

ببین شوهر خواهر من خیلی خیلی اهل مهمون بود ، خواهرم خیلی داد و بیداد میکرد و مخالفت میکرد و همیشه سر این مساله دعواشون بود ، خواهرم رفت پیش مشاور و باهاش درمیون گذاشت ، مشاور گفت از این به بعد تو خودت داوطلبانه زنگ بزن و مهمون دعوت کن. مشاور معتقد بود دعوت کردن شوهر خواهرم الان دیگه علاقه به مهمون نیست و لجبازی شده، چون خواهرم خیلی خیلی مقاومت میکرد و داد و بیداد میکرد برای مهمونی ددن.از وقتی خواهرم خودش داوطلبانه مهمون دعوت کرد ، شوهرش حالا دیگه مخالفت میکنه واسه مهمونی و حالا شوهرشه که میگه بیخیال مهمونی

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
۱۳۹۴/۲/۸ ۱۰:۰۴:۳۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

دقیقا خواهر منم همین و میگفت. حالا خودت و ناراحت نکن عزیزم ، با شوهرت صحبت کن و سر این مساله باهم به توافق برسید ، یکم تو کوتاه بیا ، یکم اون تا ایشالا درست بشه ، سعی کن برنامه بریزید برای مهمونی دادن و بگو ما اگه ایم همه مهمونی نمیدادیم مثلا میتونستیم ماشینمون و عوض کنیم یا هرچیزی که اون نقطه ضعف داره روش

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
۱۳۹۴/۲/۸ ۱۰:۱۰:۵۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

عجب والا . نمیدونم این مادر شوهرا نسبت به دختر خودشونم همینجوری هستن. البته دقیقا خواهر منم همینطور بود و اون دختر اول بود و من و داداشم محرد بودیم و از خانواده ما هیچکس نمیرفت ولی از خانواده پر جمعیت شوهر و دوستای شوهرش هر هفته 5شنبه و جمعه مهمون داشت و شوهرشم نظارت میکرد که باید بهترین پذیرایی باشه و مادر شوهرم از دور فرمان میداد این هفته باید خواهر بزرگت و دعوت کنی یا هفته دیگه داداش کوچیکته و دعوت کنی . فلانی عروسی کرده شما باید اولین نفر پاگشا کنید در صورتی که خواهرم عروس آخر بود

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
۱۳۹۴/۲/۸ ۱۰:۲۹:۳۲
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

حق با شماها هست دوستان ، البته من خودم مهمونی دوست دارم و شوهرمم از من بدتره . ولی بهتره با شوهرتون منطقی و بدون دعوا و داد راجع به این خواستتون صحبت کنید

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
۱۳۹۴/۲/۸ ۱۰:۳۵:۴۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

نیلوفر جان منم همین و میگم که نذار شما هم مثل خواهرمن مهمون دعوت کردنتون لج و لجبازی باشه . سعی کن یه مدت کوتاه بیای وباهاش مخالفت نکن تا از حس لجبازی در بیاد

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
۱۳۹۴/۲/۸ ۱۱:۱۱:۰۰
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۹/۳۰ ۱۲:۱۶:۱۱
(ویرایش)

نیلوفر عزیزم انقد مساله رو واسه خودت بزرگ نکن عزیزم چون تینطوری بهت سخت میگذره ، سعی کن عادی باشی چون اینجوری براتون زندگی عادی تر میشه . تو اگه این مساله رو واسه خودت بزرگ کنی روش حساس میشی و نا خودآگاه سر همین با شوهرت دعوات میشه . عزیزم تو که شوهر به این خوبی داشتی که 2 سال برات صبر کرده و هیچی هم نگفته و مادر شوهرتم خوبه ، پس ناشکری نکن و سعی کن کوتاه بیای. عزیزم زندگی مستلزم گذشت هست و همه ی مسائل زندگی روی میل آدم نیست . مطمئنا شوهرتم تو 2 سال اولیه زندگیش دلش خیلی سکس میخواسته و حقم داشته و شاید دیگه از درمانتم نا امیده شده بوده ولی بازم بخاطر اینکه تورو دوست داشته صبر کرده و خداروشکر خدا هم پاداش صبرش و بهش داد و تو خوب شدی عزیزم . پس حالا هم موقع گذشت تو هست که تو هم کوتاه بیای. و هرجا تو مهمونی سختت بود همون کار و بنداز گردن شوهرت تا بهت سخت نگذره. عزیزم تو باید  بخاطر داشتن شوهر و مادر شوهر خوب کلی خدا رو شکر کنی . پس دیگه ناراختی و بذار کنار و خوشکل کن و غذای مورد علاقه شوشو هم درست کن تا بیادanim2-40

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ...
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران