مامانایی ک میخوان اقدام به بارداری کنن

ارکیده جونم شما خوبی عزیزم؟؟نرفتی سونو لکه بینیت رفع شد؟؟

سلام مامانای خوشمل؟خوبین؟من ۹روز دیگه باید پری بشم.همش چشم انتظارم ببینم نتیجه چی میشه.ی حسم خیلی امیدواره چون من پریودم این چندماه اخیر منظم بوده ولی‌ی حسم میگه الکی امیدوارنباش که حامله نمیشی.منتظرم ۳۰شهریوربشه ببینم چی پیش میاد.ارغنون شما بعد از چندماه اقدام باردار شدی؟

سلام دوستای خوبم

امیدوارم روزبروز بهتر بشین

من سه شنبه میرم سونو یعنی پس فردا.

 لکه بینیم کمتر شده اما هنوزم دارم.

آره فرفری جون منم حس میکنم دختره. بعدم من چون واژینیسم داشتم تا درمان شدم چن وقت بعدش حامله شدم و اصلا نمیتونستم قبل همسرم ا ر گ ا س م بشم تو رابطه داخلی .اما شنیدم اگه زن قبل همسرش ارضا بشه بچه احتمال زیاد پسر میشه. واسه همین هم فک میکنم به احتمال زیاد دختره.

فرفری جونم نگران نباش خداروشکر تا الان خوب پیش رفتی بعدشم بهتر میشی . نی نیو ببوس گلم.

ارغنون جانم نی نی خوبه؟ ببوسش مواظب خودت باش گلم.

سامینا جان نگران نباش  خودت و شوهرت غذاهای مقوی بخورین.

ارغنون جون و ارکیده جونم سلام ممنون بابت دلگرمیاتون،نی نی از خاله های مهربونش میخواد واسش دعا کنن.ارکیده جون ان شاءالله ک لکه بینیت رفع بشه و سونو هم عالیه،منتظرتم با ی عالمه شادی....ان شاءالله.

مرسی فرفری جونم. حتما دعاش میکنم. شما هم منو دعا کن. مخصوصا تو این روزا

سلام دوستان.

من روحیم بهم ریخته. رفتم یسری مطلب راجع به حاملگی و لکه بینی و حاملگی مولار خوندم اصلا روحیم خوب نیست.

لکه بینیم کمتر شده اما قطع نشده تقریبا 2 هفته میشه که شیاف دارم استفاده میکنم.

همش خواب سونو و دکتر و ... میبینم.

نمیدونم چرا گاهی حالم خوبه گاهی هم افسرده میشم و با خودم میگم یعنی چی میشه ؟؟ یعنی حاملگیم ادامه پیدا میکنه؟؟ فکرای مختلف میاد تو ذهنم گاهی هم فکر میکنم اصلا میتونم از پس بچه داری بربیام ؟؟ هی از شوهرم میپرسم اونم میگه بابا این همه آدم بچه دارن مگه چیه چرا نتونی . یا هی میگه انشاالله مشکلی پیش نمیاد اینقد نگران نباش.

اصلا نمیدونم چرا اینطوریم کاش زودتر تکلیف سونوم معلوم میشد.

خیییییلی حساس شدم همش شوهرم باید بهم محبت کنه و نازمو بکشه زودم همه چیز بهم بر میخوره. بیچاره کاری هم نداره همش مراعاتمو میکنه. از قبل هم لوستر و حساستر شدم.

بعدم من دیروز یکم حالت تهوع داشتم امروز اصلا نداشتم گاهی فک میکنم اصلا من حاملم؟؟؟؟؟ پس چرا علایم خاصی ندارم.

فقط زیر دلم دردایی مثه قبل پری دارم هنوز گاهی دارم گاهی خوب میشه. فک میکنم زیر شکمم و شکمم یکم سفت شده. بعضی وقتا یکم بیحال میشم و از بعضی غذا ها هم یدفعه بدم میاد پریشب شدیدا هوس آش شله قلمکار کرده بودم رفتیم از معنوی خریدیم و به شوهرم گفتم بیشتر بگیر فردا هم بخورم. شب خوردم فرداش از بوشم متنفر شدم اصلا نمیتونستم بخورم. یکم هم هضم غذا سخت شده برام. علایم خاصی ندارم.

بیشتر حساس شدم و بیحوصله و لووووووس

دوست جونا لطفا راهنماییم کنید

حالتای من طبیعیه؟؟

سلاااام ارکیده جونم

عزیزم بهت حق میدم،اما تموم این حالات تک تکشون ک گفتی طبیعیه،هرچی گفتی انگار همین چند ماهه گذشته خودمو میشنیدم،حتی قضیه آش منم هوس آش کردم شوهرم از بیرون خرید وقتی آورد ی قاشق خوردم بدم اومد اما فرداش ک خوردم اینقدر بهم مزه داد،منم ماه اول و دوم و کمی ماه سوم دل دردای پریودی رو داشتم حتی کمر درد،لکه بینیم هم ی کم از سه هفته بیشتر شد،گاهی حالت تهوع داشتم و ی وقتایی اصلا هیچ حالتی نداشتم همش از مامانم و بقیه میپرسیدم یعنی باردارم پس چرا هیچ حالتی ندارم،و مثل تو توی سایتها سرو میکردم مطالب رو ک میدیدم وحشت میکردم نه عزیزم حاملگیت خیلی هم طبیعیه فقط این حساسیتت مال بارداریته،منم زودرنج شده بودم سر کوچکترین موضوع بحث میکردم،شبا همش خواب سونو دکتر،ببین عزیژم شاید مطلبی رو جا انداخته باشم اما تموم حرفاتو خوندم و فقط میگم همش شبیه خودم بود من ک میگم طبیعیه و نی نیت هم سالمه و فقط تو داری اذیتش میکنی با فکرای الکی،تو رو خدا ب جای این فکرا بسپار ب خدا و دعا بخون،وقتی توی سونو دیدیش با خودت میگی چطور من این طفل معصومو اذیت کردم این مدت،من ک سونوی ان تی گریه میکردم وقتی صدای قلبشو شنیدم اولین بار توی ان تی قلبشو شنیدم اما هفته هفت خودشو دیدم و قلبش ک میتپه دکتر صدای قلبشو نذاشته بود واسم.عزیزم ازت خواهش میکنم آرامشتو حفظ کن،حق داری احساس مادری خیلی سخته من الان تو فکر آزمایشامم اما توکل کردم ب خدایی ک این بچه رو گذاشت توی دامنم.ان شاءالله ک هممون ب خوبی،خوشی و راحتی فارغ بشیم و دامن همه دوستامونم ب همین زودی سبز بشه،الهی آمین،التماس دعا.

ارکیده جون حتی از بوی غذاها سرخ کردنیها و همه بدم میومد اما حالا ک ماه چهارمم اصلا حتی ماه سومم بوی غذا حالمو ب هم نمیزد نگران نباش دوست خوبم.کی میری سونو ان شاءالله؟؟؟؟حتما ما رو در جریان بذار،مراقب خودتو فندوق خاله باش ب خودت برس استراحت کن نگرانیتم بسپار ب خدا ک همش طبیعیه.

فرفری جونم قربونت. باور کن فقط حرف زدن با شما و ارغنون آرومم میکنه.  ممنون دوست گلم که کمکم میکنی. انشاالله خدا دستتو بگیره.

انگار گیجم . امروز شوهرم اومد خورش قیمه بادمجون بزاره حالا اونم چیزی بلد نیستا خخخخ ازم میپرسه بهش میگم مثلا میخوام استراحت کنم که لکه بینیم کمتر بشه . تا بوی پیاز داغ بهم خورد حالت تعهوع گرفتم رفتم تو اتاق و گفتم یه لیمو ترش بیاره بو کردم بوی لیمو ترش حالمو بهتر میکنم. بعدم لیمو رو خوردم ههههههههه. بعدم تا شب یکی دو بار بیحال شدم و احساس بیحالی و ضعف . غذا هم یکم میخورم سیر میشم کلا نمیتونم مثه قبل راحت و سریع غذامو بخورم با حجم کم راحتترم.

حالم تا بحال بهم نخورده اما حالت تهوع یا اق زدنو دارم گاهی وقتا.

فردا (سه شنبه ) باید برم سونو بعدم برم دکتر. تا برگردم ساعت 7و 8 میشه. بعضی وقتا که حالم بهتره قران و دعا میخونم. دعای عرفه هم با تلویزیون خوندم.

راست میگی باید بسپرم بخدا و از اون کمک بخوام.

سلام منو به نی نی خوشگلت برسون

ندا جان ، سما جان این جا دو سه نفری باردار هست اگه خواستین میتونین اینجا سر بزنین و شاید دوستان بتونن راهنماییتون کنن.

انگار حرف همو بهتر متوجه میشیم اینطوری چون شرایطمون مثل همه.

راستی سما جان من از پریروز تو فکرت بودم .

سلام ارکیده جونم خوبی،دختر اینقدر ب شوهرت غر نزن،چقدر خندیدم همه کارات مثل خودمه من ماه اول و دوم مامانم پیشم بود سرخ کردنی ک درست میکرد حالت تهوع میگرفتم منم فقط تهوع بود بالا نمیوردم میرفتم رو تخت ی لیمو رو بو میکردم بعدشم میخوردمش لیمو واقعا برای تهوع آرامبخشه،سعی کن وعده های زیاد با حجم کم بخوری ک معده ات اذیت نشه عزیزم این حالات زودگذرن نمیمونن من واسط ماه دوم دیگه هیچ حالتی نداشتم بجز درد پریودی اونم گاهی تعجب میکردم همش میگفتم یعنی باردارم؟تا نرم سونو باورم نمیشه،الان هم ک توی چهارماهگی ام بجز درد لگن و سینه حالتی ندارم با اینکه دیدمش توی سونو گاهی میگم واقعا باردارم؟!خخخخ اینا توهمات بارداریه،منم عصر میرم آز غربالگری دوم ان شاءالله واسم دعا کن،ان شاءالله ک تو هم شب با ی عالمه شادی و خبر خوش از نی نیت میای.مراقب خودت و فسقل جونم باش.

سامینا جونم ارغنون جونم کجاااااییییییین بیاین دلم تنگ شده...

سلام فرفری جون

منم رفتم سونو دکتر. سونو گفت رشدش خوبه قلبشم ضربان داشت. گفتم میشه بشنوم برام گذاشت گفت الان خییلی صداش ضعیفه ولی شنیدم ضعیف هم نبود صداش.

نوشته" سنش حدود 7 هفته و 2 روز از LMP است. ضربان قلب جنین مشاهده شد. تاریخ زایمانو 96/2/7 نوشته. تعداد ضربان هم 132 نوشته."

آزمایش خون و ادرار هم فردا باید برم بدم.

فرفری جونم ممممممنننننننننوننننننن از محبت و کمکت. امیدوارم نی نیت و خودت سالم و سرحال و شاد باشین تا همیشه. انشاالله نتیجه غربالگریت هم عالی باشه

حتما به ما هم خبر بده. نی نی رو هم ببوس مواظبش باش.