دورهمی اقدامی ها

سلاااااااام

واااااای ماه پیشونی جان مبارک باشه عزیزم

خداروشکر که به سلامتی فارغ شدی

واقعا باورم نمیشه انگار همیک دیروز بود اقدام داشتی 

ایشالا محمد امین جان زیر سایه پدر مادرش بزرگ شه خدا براتون حفظش کنه

ارههههه زود بیا خاطرشو بنویس برامون 

خیلی درد داشتی؟

وای من هروقت به حاملگی فکر میکنم استرس میگیرم 😂

ممنون ریزان جان

Sama

سلام، خوش اومدا، شما الان عضو گروهی، ما همین جا حرفامونو میزنیم و گروه تلگرامی نداریم .

💝💝💝💝💝

نیلو، Rizan , sisi

عزیزییییییزین ، ممنوووووووونم از تبریکاتون 😋😋😋😋😋

بنظرم همه حاملگی یه طرف، روز زایمان هم یه طرف. اینم بگم که خدا توانش و به آدم میده. والا من میتونم با جزییات بگم ولی یبار همسرم دعوام کرد، گفت خوب اینجوری میگی طرف میره سزارین میکنه و فهمیدم که خیلی نباید با جزییات بگم😂😂😂 

۳۹ هفته و دو سه روزم بود که دردام شروع شد، یعنی صبح با درد از خواب پا شدم، ناگفته نمونه که یکی دو هفته آخر عین چی ورزش میکردم صبح و شب و هر روزم میرفتم پیاده روی. از اون طرف همسر من تابستونا کارش یه شهر دیگه است و چند روز یبار میتونست بیاد خونه، اوایل بارداری نگران بودم نکنه روز زایمان نرسه پیشم باشه و ... که سپردم به خدا. دقیقا صبح‌روز عرفه که دردای من شروع شد،همسرم هم تو راه برگشت به خونه بود الهی شکر، یسری انقباض زیر دل و کمر که من حداقل تا حالا تجربه اش نکرده بودم،تو طول روز نامنظم بود و نامرد شب شد منظم هر ۲۰ دقیقه یبار یه موج درد میومد و ول میکرد، من دو سانت از تو باز شده بودم ،سه سری رفتم بیمارستان معاینه که دو سری اول همون دوسانت بودم با انواع انقباض ها،تا اینکه عصر عید قربان برای بار سوم رفتیم که گفتن ۴ سانت باز شدی و ... یبستریم کردن. من فکر میکردم اوج درد هموناست ولی زهی خیال باطل😂 خلاصه همسرمم پیشم بود و انژیوکت و زدن و من رفتم اتاق زایمان، دردا هی بیشتر میشد و فاصله هاش کمتر ، من تو وان آب گرم رفتم واسه تسکین درد و ... تا اینکه بهم گفت برو بشین رو دسشویی فرنگی ،نشستم ،زور و انقباض باهم وارد شد زرت کیسه ابم پاره شد، وای بچه ها دریا اب ازم رفت، نمیفهمیدم این همه اب کجا بوده، دردا بیشتر شد،به لگن و پایین تنه ام زور زیادی وارد میشد،دیگه نگم کف اتاق و چه کردم، جیش،اب،پی پی و ... اصلا آدم نمیفهمه چجوری این همه محتویات از ادمآ خارج میشه. آهان بهم گفت بشین رو توپ و بپربپر کن تا سر بچه بیاد پایین تو اوج درد تا اینکه طرفای ساعت ۱۱ و خورده ای گفتن بچه داره میاد برو رو صندلی و روم و پارچه کشیدن که نبینم و بچه رو درآوردن، انگار یهو سبک و خالی شدم،دردا تموم شد .اما عین یه معجزه بود،بنظرم روند حاملگی و زایمان معجزه است.

نگم که داد هم زیاد زدم😂😂😂😂😂

بخیه هم خوردم اما نفهمیدم دردش و چون بی حسی زده بودن .

دیگه چی بگم براتون؟

‌😌😌😌😌😌

از خدا میخوام خیلی زود یه نی نی عزیز و دلبر مهمون دلتون بضه، از صمیم قلبم از خدا میخوام💝💝💝💝

 واااای ماه پیشونی جون خداروشکر که به سلامتی نینیت دنیا اومد

اشک تو چشام جمع شد

الان چطوری عزیزم؟ بهتری؟ نی نی خوشگلمون چطوره؟ عکسشو بذار ببینم جیگره خاله رو😍😍😍😍😍

با جزییات بگو عزیزم 

همینه دیگه همه میگن چیزی نیست بعد طرف میره میگه غلط کردم

بنظرم آدم با گاهی هر تصمیمی رو بگیره بهتره

تورو خدا با جزییات بگو 

ما که نمیدونیم چه خبر بوده اونجا خودت شروع کن توضیح بده😁

از این زایمان های بدون درد بود؟ نشسته زایمان کردی؟ قبلش هم میرفتی کلاس زایمان؟

موقع برش هم درد نداشت؟

الان بخیه ها اذیت نمیکنه؟

واییی چقدر سوال پرسیدم 😁 ببخشید عزیزم 

هرکدوم رو دوست داشتی جواب بده

ریزان جون خط آخرت 😂😂😂😂😂😂😂

Sisi

الهیییییییییییی، ان شالله خبر نی نی دار شدنت و بشنوم.😍😍😍 الان بهترم ،تو فاز مراقبتم از بخیه ها و استراحت و .... بیشتر رو تخت ام😌😌😌، والا با گوشی میام نمیدونم میشه عکس فرستاد یا نه🙄.

دقیقا منم گفتم غلط کردم ولی دیگه دیر بود خیلی دیر😓😓😂😂😂 به قول مامای همراهموقتی درد زایمان شروع میشه دیگه ولت نمیکنه تا بزا اوندت😬😬😬 نه زایمانم با درد بود ،اپیدورال نبود، کلا تو روند درد کشیدن هم نشسته بودم هم ایستاده هم خوابیده، تو اوج درد میومدن معاینه ام میکردن این خیلی سخت بود و زمانی که هی انقباض میگرفت و ول میکرد، انگار انتها نداشت نمیدونستینتا کی قراره درد بکشی من که انققققققدر داد زده بودم قفسه سینه ام درد میکرد،نگو همسرم از داد های من گریه اش گرفته بود....

برای تسکین درد ام از وان اب گرم و توپ استفاده کردم ولی از یجا به بعد مخصوصا بعد از پاره شدن کیسه آب دیگه جواب نمیده. من اخراش فقط میگفتم چشمام سیاهی میره ... تا میومدم خودمو جمع کنم انقباض شروع میشد، میدونی انگار لگنت میخواد جدا شه،ولی واقعا بعدش راحتی، بچه دنیا میاد رااااحت میشی، لخیهبزدن ترس داشت ولی درد نداشت،فقط آمپول بی حسیش یکم سوزوند. آره قبلش کلاس رفته بودم،هم تئوری هم یوگا بارداری، نه بخیه اذیت نمیکنه ولی مراقبت میخواد واقعا که عفونت نکنه و باز نشه و ....

من سعی کردم همه سوالاتتوگ جواب بدم😂😂😂😂

Rizan

خدارو شکر بهترم، نی نی هم خوبه و خوابه 🐣🐣🐣 آره واقعا،بودن همسر کنار ادم اصل قوت قلب💝💝💝

چرا از زایمان میترسیدم قبل رفتن بیمارستان رفتم خونه بابامینا نشستم کلیییییی گریه کردم که میترسم اما مامانم گفت درد داره نمیمیری ولی ترس نداره😬😬😬 زایمان در خشکی بودم😂 از اب خبری نبود،البته وان اب بود آما برای تسکین درد نه برای زاییدن.  نه مامای همراهم مخالف اپیدورال بود، منم عین یه شیرزن وایستادم درد کشیدم😓😓😓

ارهمامای خصوصی داشتم، ببین خدا توانش و میده اما درد عجیبی و تجربه میکنی🙄🙄🙄🙄

سلام کجایین بچه ها. دلم طاقت نیاورد گفتم بیام انجا شاید اینجا باشین یه خبری بدین از خودتون

سلام اعظم جان

آره منم دلم براتون ی ذره شده خیلی وقته ازتون خبر ندارم

فکر نمیکردم اینجا وصل باشه همینجوری گفتم ی امتحان کنم دیدم باز شد 😍

وای ملیحه چه خوب اینجایی... میگن امشب وصل می کنن نت رو. چه خبر؟ خوب شدین هر دو تا تون؟ 

قربونت برم

برام جالبه که اینجا بازه چون همه دامنه های ir باز نیستن 🤔

خدا کنه اما معلوم نیست وصلم بشه اوضاع اینترنت و اپلیکیشن ها چطور باشه

آره عزیزم، حال عمومی هر دومون بهتره خداروشکر، اما من هنوز سرفه دارم حرف که میزنم یا ورزش که میکنم و شبا به سرفه میفتم 

سعید هم گاهی صداش دورگه میشه

مریضی گندی بود 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

سلام, من همه حرفاتون از صفحه اول تا الانو خوندم, با خوشحالیاتون خوشحال شدم, با ناراحتیاتون بغض کردم...از تجربه هاتون استفاده کردم ...

واسه اونایی که باردار شدن بارداری سالم و زایمان راحت آرزو میکنم...

واسه اونایی هم که هنوز طعم شیرینشو نچشیدن, دعا میکنم همین ماه خبر خوشی ازشون بشنویم ...

منم در حال اقدام هستم...

...

اولین ماه 

...

دوستان میدونید که آزمایشگاه ها تا چه ساعتی کار می کنن? و تا چه ساعتی آزمایش بارداری می گیرن?