(ویرایش)
فاطيما جان! متاسفم براي تجربياتت داشتي!
اما بها نده به غم و غصه! منم شوهرم ماه پيش تصادف كرد! يهو تَو اين گير و دار ٨٠٠٠ پوند خرج رو دوستمون گذاشت! بيمش گرون شد! ٢٠٠٠ تا هم خرج ماشين خودش شد!
ماشين صفر داغون شد جلوش!
خلاصه روزي كه اون اتفاق افتاد بيچاره تَو بد شوكي بود! عين بچه ها! نمي دونست چي كار كنه! آخه اين چه بلايي بود نازل شد يهو! سر يه تصادف الكي!
خلاصه فقط بهش گفتم: هم تَو گذشته و هم زندگي مشتركمون كم نكشيديم! انقدر استرس و بدبختي و بيچارگي داشتيم! الان ديگه من غصه هيچي نمي خورم! كسي كه ماشين داره ، تصادف هم براش طبيعيه! براي شوماخر هم پيش مياد! كلي حرف زدم تا از شوك اومد بيرون و قبول كَر. حرفم رو!
يه جا بايد استاپ داد به فكر و خيال! يه جا بايد تمومش كرد! ديروز به دوستم مَي گفتم! شايد من خبر فوت مادرمم بشنوم زياد تَو شوك نرم! خوب تجربم بيشتر شده! ٢ اعضاي درجه يكم جلوي چشمم فوت كردن وقتي خيلي جوون بودم! بعدم خوب مَي دونم مادرم مريضيه قلبيه! پس بشينم شبانه روز روضه بخونم؟ هنوز كه زندست! باهاش عِشق مَي كنم! در توانم براش جبران مَي كنم! خاطرات خوب مَي سازم! خدا رو چه ديدي ؟ من زودتر مردم! براي خدا يه اشارست!
حرف و حديث رو من خودم اعصابش رو ندارم! براي همين با عالم و آدم قطع رابطم! ولي آرامش دارم! به يه ور بچم كه بگن اجتماعي نيست! اونا مگه اجتماعين هر حرفي ميزنن؟ والله!
خلاصه دنبال آرامشت بگرد ! نه اينكه تسليم بشي!
قوي برو جلو! 💋💋💋 اينم براي شارژ كردنت فرستادم! 💋💋💋💋💋
ببخشيد بي تربيت شدم! اما حرف دلم رو گفتم! ☺️