(ویرایش)
سلام خانومی
ممنونم
چی بگم ! کمی گیجم ! واین حس کشنده که سردم کرده نسبت به این داستان همش باهامه ................
حتی همسرم مدام بهم میگه چی واسه این تمرینای جدید بگیرم ؟ که همش بهش میگم وایسا ... انگار با اینکه فهمیدم و تو سایت خوندم چکار باید کرد و چطور تمرین کرد ... همچنان گیج وگنگم ... سر تمرین های قبل که دکتر قبلی بهمون می داد خیلی اشتیاق داشتم ... اما حالا ... یخ یخم ! و اینجا از همتون راهنمایی میخوام ... قفل کردم !!!! و البته از خانم خیابانی عزیز که این امکان رو اینجا فراهم کردن ... واقعا احتیاج به راهنمایی دارم ... اصلا نمیدونم چطور و از کجا شروع کنم ! واقعا گم گمم .........................................
و تمرین های قبلیم هم اینطور بود :
اول آآقای دکتر با همسرم صحبت کردن ... بعد با خودم ومنم شرح حالم رو گفتم ...
بعد که گفتن اسم بیماریم چیه و ... برای همسرم هم خوب از این بیماری گفتن
دستورتمرین اول رو به مدت یک هفته بهم دادن که باید میرفتم روبه روی آینه داخل اتاق خواب ،در رو میبستم و با آرامش کامل بدون حضور همسرم ،انگشت سبابه ام رو تا بند اول وارد واژن می کردم ومن بدون هیچ استرس زیاد و خاص و حادی ...به راحتی این کار رو انجام دادم و خیلی هم به انعطاف داشتن فضای رحم و دهانه رحم ذوق کردم !!! یعنی ذوق می کردم که این قضیه رو لمس می کنم و همش با خودم فکر میکردم پس دیگه دلیلی برا ناممکن بودن دخول باقی نمی مونه ...
تمرین بعدی یک هفته انگشت سبابه تا بند دوم و سه روز آخرم تا بند آخر
تمرینات بعدی :انگشت سبابه همسر به همین ترتیب .....
تمرین آخر : انگشت همسر در حالت و پوزیشنی که باسن منعطف و دهانه رحم بازتره ... که فقط یه بار خیلی کم تونستم و دیگه این تمرین رو نتونستم به طور کامل انجام بدم ...! و نهایتش که دخول بود هم انجام نشد .