(ویرایش)
شلاله جان من ۱۵ فروردین عروسیم بود از همون موقع مشکل داشتم از اردیبهشت شروع کردم ولی یه ماه گذشت تا دیلای دور ۴ سانت وارد کنم اونم اندازه یه بند انگشت تا دوماه با همون مشغول بودم تا شوهرم مسخرم کرد و بهم برخورد و تونستم تغییر سایز بدم ولی نمیدونی چقد دستام میلرزید و چه فشاری میاوردم به خودم
الانم یه ماهی میشه برادرشوهرم و جاریم عروسی گرفتن و یکسره صحبت بچه دار شدن میکنن شوهر من خخخخیلی بچه دوس داره و چون پنج سال از داداشش بزرگتره از خیلی قبلنا میگف دوس داره بچشم بزرگتر باشه نمیدونی حس اینکه شوهرم تو دلش یذره هم حسودیش بشه به اینکه داداشش هم تو عروسی کردنش موفق بوده هم قراره بچه دار بشه چقد اذیتم میکنه
خخخخیلی دلم میخواد مشکلم حل شه و این فکر تو ذهنم نباشه که شوهرم حسرت زندگی بقیرو داشته باشه با اینکه اصصصلا این اخلاقو نداره ها ولی فکر یک درصدش هم منو دیوونه میکنه