(ویرایش)
سلام بچه ها: من كه خيلي نا اميدم ، شوهرم ديگه صداش در اومده از طرفي ديلاتورم تو بدنم نميره راهش و پيدانميكنم. دعام كنين،
امشب ديگه ميخوام برم اقدام هرچي شد شد يا ميميرم يا زنده ميمونم و ميام خبر بانو شدنم و ميدم بهتون ، خيلي سعي كردم خيلي اما نشد. شوهرمم اصلا با ديلاتور موافق نيس حتي بهم ميگه اصلا همه اينا اداس تو اصلا باكره نيستي و ميخواي با اين طرفندا من و رام كني.
خلاصه خستم از اين حرف ، از اين همه غصه بزرگ از كلي غم بزرگ از تحقير خييييييييييييلي خستم . ديگه كم اوردم ميرم جلو انگار كه ميخوام بميرم فك ميكنم چاقو زير گلومه ، من ديگه طاقتشو ندارم من نميخوااااااااام طلاق بگيرم نميخواممم جدابشم نميبيييييييخوام، اين حقم نيس بخاطر اين مساله زندگيم از بين بره ، حق خانوادم نيس. اونم با اين انگ برگردم . برام دعاكنين دعا كنين بتونم فقط با ديلاتور ٥/٥ با طول ٥/٥ تونستم تمرين كنم ، دعا كني درد نكشم ،
دعا كنيين منم بانو بشم ، از خدا بخوايين منم يه نظري به حالم كنه.دارم با گريه مينويسم ، اگر نيومدم اينجا بدونين كه ديگه اخر راه رسيدم و ديگه نميتونم، اگرم اومدم ديگه به ارزوم رسيدم، از همتون ممنونم. خداحافظ همگي