تعداد بازدید : 795987
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۶/۲
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۰/۳/۴
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۹:۰۲:۳۹
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

سلام الهام جان

خواهش میکنم عزیزم

خداروشکر که نی نیت سالمه

دکترم محسن نصیری طوسی تهران فوق تخصص گوارش و کبد و تو نت میتونی سرچ کنی

دارویی که مصرف میکردم اورسوفار(اورسوداکسی کولیک اسید)  کپسولی بود قهوه ای.

تو آزمایشام بدون مصرف دارو آنزیما معمولا 100 و خرده ای بود و آلکالین فسفاتاز 500 و خرده ای

منم بعد زایمان آنزیمام پایین اومد اما بعد 3 ماه آز دادم بازم بالا رفته بود الان با مصرف دارو خوب شده اما دکترم گفته چند ماه دیگه باید استفاده کنم

الان 7 ماهه زایمان کردم

کلا تو بارداری هم تیروییدم کم کار شد هم کبدم خراب شد و هر جفتشم هنوز هستن با دارو کنترل میشن

دکتر غددم که میگه همیشه باید داروی تیرویید استفاده کنم

خیلی ناراحتم متاسفانه

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۹:۱۱:۲۹
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

هیشکی هم حالی از من نمیپرسه فک کنم بسکه دیر به دیر میام فراموش شدم

اصلا وقت نمیکنم

راستی به اونایی که نی نی آوردن تبریک میگم .انشاالله همیشه شاد باشین

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۹:۳۸:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

بچه ها بچه داری شیرینه ولی سخت هم هست . اونایی که تو اقدامین یا باردار بدونین الان دوران خوشی و راحتیتونه واقعا

بارداری و زایمان که خودش یه پروسه ایه .خدا نکنه مثه من باشین.

من از 6 خرداد پارسال اقدام داشتم وسطای مرداد حامله شدم . منتها تو همین مدت 3 بار پریود شده .کلا زود بزود پریود میشم.

اینو واسه اقدامی ها میگم که نگران نشین بار اول اقدام یه هفته پریودم عقب افتاد. بار دوم سوزش و خارش شدید و عفونت گرفتم داروی واژینال استفاده میکردم در همون حین هم بسکه هول بودم اقدام داشتم. سری سوم هم همون اوایلش حامله شدم.

حاملگی هم که 4 ماه اول خونریزی و لکه بینی داشتم و شیاف پروژسترون استفاده میکردم.از هفته 9 هم تیروییدم کمکار شد و تحت نظر دکتر غدد بودم. از هفته 16  هم خارش و کلستاز حاملگی که مردم تا فهمیدن آنزیمای کبدیم بالاست و تجویز دارو کردن. کلی بدنمو خاروندم جای بعضیاش هنوز هست.3 ماه آخرم که تنگی نفس و ضربان قلب بالا که اکوی قلب شدم و درد کمر و استخوان شرگاهی هم که واقعا اذیتم میکردم. از ویار هم که چی بگم 4 ماه اول نتونستم یه تیکه گوشت و مرغ و ماهی و میگو بخورم همش حالت تهوع از بوی پیاز داغ متنفر بودم . فقط میوه دوست داشتم و شیرینی و ...روحیه هم که افتضاح مدام افسردگی و گریه و دعوا و ... و شوهرمم خیلی متوجه نبود .همش قهر میکردم میرفتم خونه مامانم. ترک و ... هم رو شکمم زیاد افتاد که هنوز دلم میسوزه.و...

بعد زایمان هم افسرگی شدید و گریه و بازم درک نکردن شوهرم .شیر هم نداشتم و خیلی کم بود پسرم هم خوب سینمو نمیگرفت اونم یه معضل دیگه بی خوابی و سر و صدای پسرم تو خواب منم خوابم سبک تا نق میزد بی خواب میشدم. که هنوزم این مشکل ادامه داره الانم که شیطونه و همش بازی و بغل میخواد و خیلی بدغذاست اصلا چیزای جامد نمیخوره و یکم وزن گیریش کم شده

 

یعنی خودتونو برای سختی ها آماده کنین بعضی مردا  تو بارداری و زایمان نمیفهمن و تا زن عصبی میشه و افسرده اونا هم بجای درک و توجه بیشتر بیحوصله میشن.مهم اینه که تو شرایط سخت مرد آدم آدمو درک کنه که شوهر من معمولا همیشه از زمان عقبه و دیر میفهمه چه به سرم آورده یا نمیفهمه یا دیر .

بخاطر همین حس میکنم بخاطر کم توجهی شوهرم مشکلات من تو حاملگی و بعد زایمان بیشتر شدت میگرفت. علتش هم روابط خیلی سردی هست که تو خونه پدرشوهر و مادرشوهرم حاکمه و روی شوهرم هم اثر کرده. کلا مادرشوهرم ساکته و هیچی نمیخواد از شوهرش و همه چیز خونه با نظر پدرشوهرمه جوری که وقتی من قبلا نظر میدادم شوهرم اصلا جدی نمیگرفت .مادرشوهرم فقط بلده برا من زر بزنه. تو زندگی خودش سکوت مطلقه .

دلم خیلی گرفته اما راهی وجود نداره دیگه یه بچه هم دارم. مادرم هم که مشکل قلبی داره و هزار مشکل دیگه جدا شدن و طلاق من هم به ضرر مامانمه هم بچه ام.

 

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۹:۵۱:۵۹
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

ببخشید طولانی مینویسم

ولی از این زندگی بیزار شدم

مطمینم ازدواجم اشتباه بود ولی خیلی وقت گذاشتم و فک کردم حل میشه مشکلات اما نمیشه انگار . دلم برا پسر کوچولوم میسوزه که شاهد بحث و دعوای ماست.

از شوهرم بدم اومده و دیگه علاقه ای ندارم فقط بخاطر پسرم دارم تحملش میکنم.

10 سال فاصله سنی داریم و انگار با یه بچه 40 ساله دارم زندگی میکنم.

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۰:۳۴:۲۴
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

الهه جون تو چطوری؟ 

رنگی پنگی خیلی خوبه... بنویس و ما هم لذت میبریم. چرا حسودیمون بشه هاااااااا 😊

من هم گاهی رنگی رنگی مینویسم. 

 

دل افروز عزیزم تو چطوری؟ خدا را شکر که شوهرت خوب شد . شاید به خاطر فشار کاری و .... باشه که اینجوری شده و موقتی بوده. 

بدو برو زرشک بخر که دیگه آخراشه. مرباش خیلی خوشمزه هست .  خواهر کاش نزدیکم بودی و بهت مربا میدادم .  

ایشالا به زودی باردار میشی و خبرش رو بهمون میدی. میدونم که بارداریت نزدیکه. ایشالا به امید خدا 🙏

 

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۰:۳۹:۵۱
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

سلام زهرا جون 

خوبی گلم؟ عزیزم ایشالا که چیز مهمی نیست و نگران نباش و به خودت استرس وارد نکن که هنین استرس کار رو بدتر میکنه . 

فقط استراحت کن و مراقب خودت و بنیامین کوچولو باش 😙😙 

ملیکا جون تو چطوری؟ جیمز حالش چطوره ؟ سرما خوردگیتون بهتر شده ؟

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۰:۴۴:۳۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

آوا گلی تو چطوری با درس و امتحانها ؟ 

میدونم فصل امتحانهاست و حسابی مشغولی ، آوا جون چه رشته ای میخونی و ترم چند هستی؟ 

 

هستی جون شما چطوری؟ شمال خوب بارون میاد ؟ اینجا عصر که میشه هوا ابری میشه. خدا کنه بارون بیاد. البته اعلام بارندگی شده ، ایشالا که بارون بیاد. دلم برای بارون تنگ شده .⛅☔⛅

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۰:۵۵:۳۴
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

پری عزیزم خودت و آرنیکای خوشگل چطورین؟ 

عزیزم ایشالا زود بخیه هات خوب میشه و بعدش میری خونه خودت و حسابی شوهرت بوسه بارونت میکنه 😉😃

من میبوسمت 😙😙😙😙

 

زهرا جون یادم رفت بهت بگم که چقدر مادر شوهر خوبی داری ، خدا حفظش کنه . خیلی خوبه که مادر شوهر عروسش رو مثل دخترش دوست داره. 

خدا این مادر شوهرها رو زیاد کنه  الهی آمین 🙏

ایشالا تو هم برای عروست مادر شوهر خوبی میشی. حتما همینطور هم هست. 

گاهی هم عروس خوبه و مادر شوهر ساز مخالف میزنه . 

خدا حفظ کنه مادر شوهرت رو ، و بهش سلامتی بده. 🙏🙏

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۱:۱۰:۱۹
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

چکامه جون شما چطوری؟ مشغول درس خوندن واسه کنکور ارشد هستی ؟ بیا بهمون سر بزن 

ایشالا که موفق باشی گلم 😙😙

 

ریزان جون چطوری؟ سرما خوردگیت خوب شد ؟ 

هوا که سرد شده... خدا کنه بارون بیاد 

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۱:۱۱:۳۷
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

راستی الهه جون کی میاین شیراز ؟

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۱:۲۱:۳۱
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

سلام ارکیده جون 

حالت چطوره عزیزم ؟ 

عزیزم ناامید نباش همه تو زندگیشون مشکل دارن. به فکر طلاق نباش و سعی کن کمی سبک زندگیت رو عوض کنی .  مثلا تو کارها یا تو بعضی چیزها میتونی از شوهرت نظر خواهی کنی که اون بدونه که مهم هست و نذرش برای تو ارزشمند. حتی اگه نظر خوبی هم نداد باز میتونی برای نظرش ارزش قائل بشی و انجامش بدی. از حالت خوابی و کسلی بیرونش بیار. میدونم سخته اما شاید کم کم درست بشه. 

آخ که بعضی از این مادر شوهرها با این کارهاشون زندگیه پسرشون رو خراب میکنن. 

خدا مادرت رو برات حفظ کنه و بهش سلامتی بده 🙏  و ایشالا که حالشون خوب بشه. 

با هم برین جاهای دیدنی و سعی کن با هم بیرون برین و بیشتر با هم وقت بگذرونین و خواسته هات رو به شوهرت بگو. ایشالا همه چیز درست میشه. 🙏🙏

 

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۳:۰۲:۴۴
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

ممنون روشا جان و الهه جان

راستش مشکلات من بیشتر مربوط به گذشته ست که نمیتونم فراموش کنم

حالا الان خیلی بهتر شده تقریبا همیشه نظرات من رو انجام میده اما اون موضوع دعوا بعد زایمانم رو نمیتونم فراموش کنم. من خیییلی حساس و افسرده بودم 20 روز از زایمانم گذشته بود همش شک میکردم که نکنه شوهرم به زنی حتی تو تلویزین خودمون که حجاب هست نگاه داره میکنه. اصلا دست خودم نبود شوهرم هم میگفت آخه چیو نگا کنم یارو حجاب داره لخت یا لباس تنگ نیست که نگا کنم ولی بازم سختم بود اصلا شک امونمو بریده بود فقطم به همین نگا کردن شک میکردم .

با اینکه تقریبا  اهل اینجور چیزا نیست .

هر بارم میگفتم بهش .اواخر حاملگی اینجوری شدم و بعد زایمانم. بار آخر که گفتم حرصش گرفت و دعوامون شد.

مادرشوهرم کلا خیلی عجیب و غریبه .حرف نمیزنه . یبار من زنگ زدم بهش گله کردم که چرا برای دیدن بچه ام که اومدی خونمون اون حرفارو زدی. آخه هی میگفت این که خیلی ریزه سرخه نمیدونم فلان بهمان بچه های من دنیا اومدن 4 و 200 بودن. حالا پسر منم 3کیلو بود تازه پسر من 37 هفته و 5 روزم بود دنیا اومد. من بهش زنگ زدم گفتم چرا اینجوری حرف زدی چرا همش با آدم بد حرف میزنین که اونم شروع کرد به بد و بیراه که پسر من خیلی تحملت کرده هر کی جاش بود همون هفته اول طلاقت میداد.

فضولن حتی به شیر دادن من هم گیر میدادن . شوهرم هم میدید شیرم کمه و بچه سینمو نمیگیره میگفت حالا تلاش میکنیم شاید گرفت . شیرخشکم میخریدا ولی بازم هی میگفت اینم شده بود یه دغدغه برا من

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۲۹ ۲۳:۰۳:۵۱
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۲۱:۰۳:۴۲
(ویرایش)

دوست جونا به مرور میام حرفامو مینویسم. الان وقت ندارم فعلا بای

خدایا شکررررررررت
۱۳۹۶/۸/۳۰ ۰۸:۴۰:۱۰
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۴/۱۷ ۱۶:۰۰:۲۸
(ویرایش)

سلام خوشگل خانوما،‌ سلام دلبرها،‌ سلام مامانا، سلام عاشقا، سلام خونه دارها، سلام وکیلا،‌ سلام شمالی های رقصان و یه سلام گرررررررررررررم تو یه روز ابری پاییزی به همه ی عزیزانم

زهرا جون چه طوری؟ بابا یکم این اواخر مراعات کن و بیشتر به خودت برس و استراحت کن. دو ماه بیشتر نمونده. ورجه ورجه نکن. حالا این دو ماه رابطه نداشته باش تا رحمت تحریک نشه. والا من که زیاد بلد نیستم ولی کلا ریلکس باش. اره زهرا جون تصمیم گرفتم از این ماه اقدام کنیم البته نمیدونم به خاطر به هم ریختگی پریود قبلیم این سیکلم اصلا تخمک گذاری دارم یا نه. هر چه بادا باد.

روشا جون تو خوبی؟زندگیت بر وفق مراد هست. چه طوریاس این روزا زندگیت؟ خوش میگذره با شوشو. اره عزیزم این ماه تصمیم به اقدام گرفتم. ولی زیاد درگیرش نیستم. از ماه بعد جدی شروع میکنم با تمام قوا.

الهه جون تو چه طوری؟ رفتی تو فاز ترکوندن مادرشوهر خواهرشوهرا. والا من از بطن زندگیت زیاد خبر ندارم. ولی احساس میکنم یکم تو حساس شدی. قلق زندگیت دست خودته به هر حال ولی یه طوری رفتار کن که شوهرت احساس کنه تو کنارشی نه اینکه یه وظیفه ی خاصی نسبت به تو داره. اگه اینکارم کردی درست نشد بزن لهش کن.

ارکیده جون عزیزم چه دوران سختی رو پشت سر گذاشتی. ولی اون روزا گذشته. الان یه پسر خوشگل داری که همه ی دنیات اونه. راستی اسمش چیه؟ عزیزم سعی کن به خاطر پسرتم که شده فکرای منفی و مزاحم رو از سرت بیرون کنی. 

خانم وکیل بسه دیگه دادگاه و جرم و جنایت و مجرم. بیا سفت و سخت برس به اقدامت. ما میخوایم خاله جدید بشیم.

ملیکا تو کجایی چند وقته پیدات نیس؟ جیمی خوبه؟ آقای شوشو کوین همسایه ی سمت چپ همسایه ی سمت راست همه خوبن؟ عزیز دلم اصلا ناراحت نباش بالاخره هر کسی یه کاسه ی صبری داره. اصلا ناراحت نباش که با کسی درد و دل کردی. شرایطت سخته. اشکال نداره در موردش حرف بزنی تا سبک بشی.

چکامه درس خوان. بیا بگو چند صفحه خوندی؟ کنکور ارشد رفته اردیبهشت؟ زود ششروع کردی به درس خوندن. یه ماه آخر بسه. اول آذر ثبت نام دکتراس.  نمیدونم منم ثبت نام کنم یا نه؟‌تازه اینجایی که کار میکنم قرار شده بیمه ام کنه. خودم خیلی به درس و علم علاقه دارم. به خصوص که ما کارامون عملیه خیلی. از طرفیم نمیدونم دیگه این موقعیت شغلی برام پیش میاد یا نه. به نظرتون چی کار کنم؟

پری مامانی حال خودت و آرنیکا و آقای شوشو خوبه؟بسه دیگه چه قدر خونه ی مامانت میمونی. خونه ی مادرشوهر دیگه واسه چی میخوای بری؟ راستی گوسفند رو چیکار کردی؟ مادرشوهرت ذوق کرد واسه آرنیکا؟

هستی کجا هستی؟ بیا با هم بزنیم و برقصیم. من که دیروز کلی رقصیدم. رفته بودم جلوی تلوزیون شو اجرا میکردم. شوهرمم مات و مبهوت نگاه میکرد. فک کرده بود من خل شدم.

ریزان جون چه قدر دیر به دیر میای؟‌داری چیکار میکنی اون پشتا؟

آوا راستی رشته ات چیه؟ چه قد دیگه از درست مونده؟

اگه کسی جا انداختم ببخشید دیگه.

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
۱۳۹۶/۸/۳۰ ۱۰:۳۶:۰۴
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۵ ۱۹:۵۵:۲۳
(ویرایش)

روشا جووونم فداتشم مام خوبیم عزیزم آره انشالله چند وقت دیگه میرم خونمون امیدوارم زندگی روال عادیش رو پیدا کنه

زهرا جووونم من ندیدم شرمنده من چون دیر به دیر وقت میکنم بیام سر بزنم فقط میتونم اونایی که منشن کردنم ببینم خوبی بنیامین کوچولو چطوره؟؟؟؟

خدایا شکرت
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران