تعداد بازدید : 795989
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۶/۲
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۰/۳/۴
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۲:۰۴:۵۲
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱۰/۲۶ ۱۲:۳۲:۳۲
(ویرایش)
من تونستم
شما هم میتونین
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۳:۰۸:۴۷
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

دل افروز جون و ملیکا جون غیبت هاتون خیلی طولانی شده..... کجایین؟؟؟ بیاین حاضریتون رو بزنید. 😉😊

دلی جون مربای زرشک درست کردی؟

فکر کنم سرت خیلی شلوغ بوده و وقت تکردی درست کنی. 

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۴:۱۸:۵۶
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۵:۳۳
(ویرایش)

سلام دوستای گلم خوبییییید ؟ 

ماشاله چقدر فعال بودید ! 

افرییییین 

پری .  زهرا . الهه . فاطمه  . روشا بانو . اوا  . بهار  .  هستی . ملیکای زیادییییی مشغول . چکامه . ارکیده . ریزان جونیییی و ...

حال و احوالتون چطوره خوش میگذره ؟ 

 

 

فاطمه جون خیلی کار خوبی کردی رفتی ارایشگاه . اصلا وقت گذاشتن برای خودمون  خیلی روحیه مون رو عوض میکنه . خوشحالم که حالت بهتره . راستی فاطمه جون اسامی که انتخاب کردی همشون قشنگن انشاله که به زودی جنسیت نی نیت رو متوجه میشی و با اسم مورد نظرت باهاش حرف میزنی و ما هم با همون نام صداش میکنیم 😍😍 حدس منم اینه که پسر 😉

 

پری جون دخملی چطورههههه؟ 

 

 

روشا جون نه هنوز وقت نکردم زرشک بگیرم این چند روز خیلی مشغول بودم حسابی خسته شدم امروز میگم شوهری حتما زرشک بگیره فردا درست کنم انشاله . 😊

روشا جونم همه چی کم کم درست میشه با گذر زمان همه چی فراموش میشه خیلی خوب که داری سعی میکنی مسایل رو مدیریت کنی عالیه میدونی من به شخص تجربه زندگی مشترکم الان خیلی خیلی بیشتر از سال اول ازدواجم هست باورت نمیشه سال اول ازدواج چقدر با شوهرم بحث و دعوا داشتم همش من بیشتر لج و لجبازی میکردم ولی خداروشکر کم کم یاد گرفتم و البته شوهرمم پخته تر شد و تو این مدت تجربه کسب کردیم الان تو و شوهرت هم دقیقا همینطور هستید سال دیگه به این روزا میخندید که چقدر کم تجربه بودید و دیگه تو زندگیتون تکرار نمیشه مطمئنم . 

ممنونم عزیزم انشاله خبر بارداری خودت رو برامون بیاری 😊😉

 

 

دوستاییییی گلمممممم متاسفانه این ماه خاله نشدید 

صبح امروز پریود شدم دقیق سر وقت 😂😂😂

پری جون انگار عقب و جلو شدن پریود رو من یکی اصلا ج نمیده البته خودش یه مزیت الکی امیدوار نمیشم 😂😂

زهرا جونی چطوری ؟ بهتر شدی ؟ حسابی استراحت کن گلم و با شوهری کمتر شیطونی بکن خانوووووووم پسرت میفهمه هی از اون تو بهتون تذکر میده 😉 .  زهرا جون من سیکلام ۲۶ الی ۲۸ روزه ست . اما ۳.۴ ماهه ۲۶ روزه ست منم روز ۲۲ سیکل رابطه داشتم که قطعا دوره تخمک گذاریم نبوده و نمیشه گفت اقدام بوده .  توکل به خدا استرس ندارم هر وقت نی نی اومد اومد قدمش رو چشم 😂 

الان انقدر حالم بده ساعت  ۸ صبح رفتم یک اومدم ناهار هم از بیرون گرفتیم ،  خوردم خوابیدم زیر پتو دل درد دارم. شب هم مهمون دارم 😢😢 باید شام بپزم . یه مهمونی مردونه و فامیلیه  البته شام میپزم میرم خونه مادرم تا فردا صبح  دیگه بقیه کارا با خودش . بهش گفتم خونه رو همونطوری که تحویلت دادم تحویلم میدی 😂😂 والااااااااا . 

بهار جونم تو تقسیم ارث که قطعا دختر وار پسر وار هست ۲ به ۱ مگر اینکه به تساوی توافق کنن . مادرجونت هم میتونه بعد سهم الارثش رو هر کاری که خواست بکنه . بردار برای خودش یا بده به هر کی که دوست داره . اجبارش نکنید چیکار کنه شاید دلش نمیاد مال دخترش که فوت شده رو برای خودش بردار و دلش رضاست بده به نوه ش .  سعی کنید مسالمت امیز حلش کنید 😊

بهار جونم خوشحالم شوهرت راضی شده و از ماه اینده میخوای اقدام کنی انشاله خدا زود یه نی نی ناز بهت میده 

 

الهه جون شیطون خاننننننوووووم با شوهری شیطونی میکنی بعد میگی باهام حرف نمیزنه ؟ 😉 عزیزم همین داشتن رابطه یعنی فراموش کردن همه ناراحتی ها تمام . به شوهرت زمان بده گاهی مشکلات مالی بهش فشار میاره که تو لاک خودش فرو میره . فقط همین نه چیز دیگه 

ارکیده جون خوبی ؟ پسرت علی اقا چطوره ! البته اگه درست یادم‌مونده باشه . عزیزم انقدر نگو از شوهرم‌متنفرم . همین زبون کم کم رو احساس و قلبت هم اثر میذاره . تو خودت با رفتارت و محبت کردن به شوهرت سعی کن به شوهرت عشق ورزیدن و توجه رو یاد بدی . یه چیزی هم همیشه یادت باشه شک و عدم اعتماد برای زندگی مشترک خوب نیست . میدونم بخاطره بارداری و زایمانت حساس شدی اما سعی به شوهرت وقتی ازش چیز بدی ندیده اعتماد داشته باشی چون اونطوری فقط خودت رو عذاب میدی . 

 شرمنده پستها رو سریع خوندم  امیدوارم جواب همه رو داده باشم . 

😚😚😚

کسی رو منشن نکردم با این حالم 😂

 خودتون بخونید دوستایییییی گلمممممم افرین 😊😚😉

جان، بی جمالِ جانان
میل جهان ندارد ...
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۵:۱۲:۰۷
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۵:۳۳
(ویرایش)

پروانه جون و ارکیده جون شما دو نفر رو فقط منشن کردم چون حدس میزنم بدون اینکار پستم رو نخونید 😉

جان، بی جمالِ جانان
میل جهان ندارد ...
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۵:۳۵:۳۸
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۱۰/۵ ۱۹:۵۵:۲۳
(ویرایش)

ریزان جووونم آره خانواده شوهرم یعنی اجدادشون همه پسر دوستن و مادر شوهرم پسراش و دختراش هیچکدوم دختر ندارن آرنیکا تنها نوه دختره اولاش زیاد حرف میزدن که اگه شوهرت مریض نمیشد تو هیچوقت رنگ دختر نمیدیدی ما پسر زایم ولی الان دوسش دارن عمه اش و مامان بزرگش براش النگو خریدن عموش براش گوشواره خریده انقد پسر پسر میکردن منم توهم زده بودم که من پسر زام تا یه مدت تو شک بودم بچم دختر شده بودم اما الان که نگاهش میکنم میبینم چقد شیرینه بچه پسر دختر نداره 

دل افروز جووونم بهت که گفتم اقدامت خوب نبوده عزیزم نگران نباش ماه بعد درست زمانش اقدام کن منم تو اقدامام اصلا پریودم عقب جلو نمیشد همیشه سر وقت بود عزیزم 

خدایا شکرت
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۶:۲۰:۳۷
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۳/۸ ۱۳:۲۲:۳۲
(ویرایش)

سلام دل افروز جون 

خدا قوت عزیزم

ایشالا مربای زرشک درست میکنی و از خوردنش لذت میبری . 

ایشالا به زودی مامان میشی 😍😙 

ممنونم  ایشالا 😍😉🙏

چه باحال به شوهرت گفتی خونه رو همون جوری که تحویل دادم تحویل میدی 😃😃

 

خدایا شکرت 🙏🙏
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۷:۳۶:۵۸
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۴ ۱۶:۲۰:۳۲
(ویرایش)

پس ریزانی تو هم کم کم برو توجمع اقدامیا..اگه بیکاری نی نی واقعا خوبه

خداهميشه بامن است...♥
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۷:۴۱:۱۱
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۴/۴ ۱۶:۲۰:۳۲
(ویرایش)

خانوما ی سوال من 40دقیقه اس موم ذوب کردم گزاشتم رودستم اما نمیخشکه ک بکنمش..چرا؟؟؟کارخاصی بایدبکنم؟؟اخه ارایشکاه ک میریم درحد ی رب میخشکه اما این اصلا ب رو خودش نمیاره چرا.

خداهميشه بامن است...♥
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۷:۵۱:۴۰
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۴/۱۷ ۱۶:۰۰:۲۸
(ویرایش)

نمیدونم چرا احساس کردم همتون یهو فک کردین که من خیلی واسه ارث عمه حرص میزنم. اصلا اینطور نیس. یه سری مسائل دیگه هم پیش اومده که شما در جریان نیستین.شاید حق دارین اینطوری فکر کنین چون از بقیه ی چیزا خبر ندارین. ولی هیچکس تو تصمیم مامانجون دخالت نمیکنه. بله هر کسی حق داره ارثش رو به هر کی میخواد ببخشه. 

حرفای من بیشتر جنبه ی درد و دل داشت نه چیز دیگه. 

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۸:۱۶:۴۱
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۲/۳۰ ۱۶:۲۶:۵۷
(ویرایش)

سلام بچها خوبید؟ممنونم ازتک تکتون بابت احوال پرسی شرمندم کردین  flowerاین گل تقدیم تک تک مهربونای تاپیک.درموردمادرشوهرم بگ واقعافرشتش چون خودش دخترنداره منوعین دخترش میبینه حالاهم دم ب دقیقه میزنگه حالمومیپرسه میگ زهرامواظب خودت باش دوماه کمترمونده خودتواذیت نکن همش استراحت کن طفلی دیروز۶صبح منوبردبیمارستان هنودرددارم عین دردپریودیه ولی کمتره دردمیگیره وول میکنه دکترم گفت دردزایمان زودرسه استراحت کن واسم سونوکامل جنین ووژاینالی وداپلر نوشت دفترچم برگه تموم کردامروزشوشورفت تمدیدش کردشنبه میرمسونودکترگفت ممکنه طول سیرویکست کوتاه شد ونمیدونم شایدبه دوخت واینانیازاشه حالم یخوری شدحوصله ندارم متخصص قلب برام اکو نوشت بایدبدم مادرشوهرم تاساعت۱بام بیمارستان بودپا ب پام بود همش هواسش بم بود شوشوزنگ زدگفت براخودت یچیزبگیربرامامان هم بگیربروبازارروحیت عوض شه یه شلواربارداری وکفش راحتی بارداری گرفتم مادرشوهرم هرچقداصرارکردمن راضی شدکفش بگیره ن شلوار آقاتومغازه بکش بکش بودمن قیمت میکردم براش میخواستم بخرم اون میگفت نمیخام فروشنده میخندید گفت والله اولین باره عروس ومادرشوهراینجورمیبینم فک کردیم مادردختریدخداحفظش کنه خیلی خوبه ومهربون وصاف وساده وخداییه

دکتربرام قرص وآمپول نوشت گفت استراحت کن تازایمانت زودرس نباشه این داروهاپیشگیری میکنه انگاربچت عجله داره بیادوخیلی خطرناکه هنو زوده وکوچیکه قرص ایزوپرین هر٨ساعت دوعدد وقرص Dupbastonهرشب یک عدد وآمپول femolife©hydroxyprogesterone caproateهر هفته یکی بزنم بچهاحال ندارم دلم گرفته میترسم دکترگفت بایدهواست باشه فقط استراحت کن زایمانت احتمالا زودرسه شوهرم کلافس ولی عین پروانه دورسرم میچرخه  این مدت خیلی خرج داشتیم اصلاپس اندازی نکردیم عروسی خواهرش احتمالا تاآخرماه باشه عروسی هم کلی خرج داره وخرج بچمون همش توفکرم واس اینه توحجم اینترنتم صرفه جویی کنم طفلی شوهرم خم ب ابرونمیاره ایناروزاخستس دلم واسش میسوزه خیلی دوسدارم بخودم برسم برم رنگ کنم وموهامو مرتب کنم اصلاح کنم ابروهام پره ولی دلم نمیادب شوشوبگم پول بده البته خودش گفت بروآرایشگاه بخودتبرس حالت عوض بشه ولی نمیشه رنگ کنم میترسم احتمالافقط برم اصلاح وکوتاهی خدایاخودت یه نگابه مابکن ازاین وضع خلاص شیم عین خوره افتاده بجونم بی حالوحوصلم

راستی دختراشوشوگفت دیگرابطه تعطیل ولی خب من بش میرسم شده لاپایی هم ارضاش میکنم نمیخام شوهرم دپرس بشه یابش فشاربیاد اخه طبع شوهرم گرمه نمیخام افسردش کنم 

الانم دارم تایپ میکنم درازکشیدم پتورومه درددارم حال ندارم بخدا خسته شدم تنهام طفلی مادرشوهرم کمردرداره نمیتونه اینهمه پلهاروبره وبیاداوناهم مثل ماطبقه سوم بدون آسانسوره دلم نمیادبش بگم بیاداذیت میشم.ببخ

شید خیلی تایپ کردم وهمش حرف الکی زدم شرمنده سرتون بدردامد

روشا.الی.دلی.بهاری.چکامه.ملی.آوا.فاطی.هستی.ریزانی.پری.گندم دوستتون دارم هوراتا قدموهای حسن کچل 😍😍😋😋😋😃😃😃😉😉بیادتونم عسیسانم شرمنده دیرمیام وجواب کسی ندارم

باهرکس ساختیم اخرش سه صفر باختیم
۱۳۹۶/۹/۱ ۱۹:۲۷:۰۴
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۲/۳۰ ۱۶:۲۶:۵۷
(ویرایش)

آوا یه عالمه برات تایپ کردم مادرشوهرم زنگ زد یهوهمش رفت ازتجربم برات نوشتم ببین منو،منم 10سال اختلاف سنی دار م باشوهرم من۲۲شوهرم۳۲ولی بش نمیادکمترنشون میده این اختلاف عین خوره افتاده بودبجونم اصلاحسی بش نداشتم علنی بش میگفت دوستت ندارم ازت بدم میادپشیمونم ازت متنفرم ولی اون عاشقم بودمن احمق توچشاش نگامیکردم وازحسم میگفتم واون عاشقم بود مردموشستم اذیتش کردم همش میگفتم پشیمونم توبزرگترمی تفاهم نداریم سر؟وضوع کوچیک بحث بودودعوا میگفتمش وجه مشترک نداریم من روحیه دخترجون دارم ودنیام رنگی اماتوزدی خرابش کردی نمیبخشمت توروحیت پیره بم نمیخوره ازش دوری میکردم رابطه سکسی افتضاح همش زوری تن ب رابطه میدادم گریه میکردم افسرده شدم شوهرم ازم دورشدازم ناامیدشدمیگ دلت بام نیس جای دیگس ومن عاشقتم یباردوستم داشته باش بعدهمش شدجنگ دعوا کتک جنگ اعصاب اونم میگفت دوست ندارم دیگ خستم کردی همش طلاق طلاق میکردیم ولی نمیگفت متنفرم ازت من میگفتمش بروبمیرازت راحت شم ازت متنفرم من احمق بابی رحمی بش میگفتم باچشام شکستنشومیدیدم داغو ن میشد عرق میکرد وقلبش دردمیگرفت تاب مرحله ای رسید ک جهنم یه ذره اززندگیم بهتروآرومتره غذوخوابمون جدا همش کتک کاری حرف نمیزدیم ازاین وربارداریم اصلاوضعیت وحشتناکی بود یسال ازعروسیم جهنم جهنم بود همه ازدعوامون خسته شدن البته خونوادش هاچون من خونوادمودرجریان نمیذاشتم واون ازم دوری میکردولی طرف هیشکی نرفت بااین حال دوسم داشت بااینکه ازدواج ماکاملاسنتی وهیچ هیچ شناختی نداشتیم خسته شدشروع کردکتک زد دوتامون مقصربودیم یه قرون بخداقرون نمیداد هچیزی برام نمیگرفت پول نمیدادهمش میگفتم بدم میاداذش ملکه ذهنم شدکاین کلمه برزندگیم حکمرانی میکرد ولی یبارگفتم من چ مرگمه افسرده شدم هش گریه میکردم میگفتم مگ من جزاو کیودارم سن مهم نیس چرااینجوره زندگیم چرابایدحسرت خوشی دیگران بکشم پدرومادرشوهرم بیش از20سال اختلاف سنی دارن کلی عااااااااااااااشق همن وابسته ب همدیگه شروع کردم ازخودم  تغییردادن این کلمات منفی ازخودم دورکردم اولش سخت بود بغلش میکردم میگفتم دوستدرم شرمند بودم تابخودم امدم دیدم واقعاعاااااشقشم دیونشم میمیرم براش بدون اون هیچ وپوچم نفسمه هرچی بگم دوسش دارم کمه شب نفسش ب نفسم نخوره خواب ندارم توخواب بایددستش تودوستم باشه شبابیدارمیشم اون خوابه میبوسمش برمیگردم میخوابم میگم خدایاشکرت ک عاشقم کردی الان زندگیم بهشته همه چی برام فراهم میکنه کافی لب ترکنم چیزی بخام پول میده کم نذاشته اگ یساعت دیرکنه دیونه میشم هی زنگ میزنم فقط صداشوبشنوم قبلا میرفت سرکارخوشحال میشدم همچین احمقی بودم خداروشکرحدازدپس کلم امیدوارمتوهم بزنه پس کلت مخت کاملابریزه ویه مخ دیگ بت بده ببین دخترمن کوچیکترتم ولی زندگیتومدیرت کن خودداری تیشه میزنی ب ریشه زندگیت نزار شوهرت خسته بشه مثل شوهرم من جنبیدم واس زندگیم جنگیدم دلم شکست ولی دوباره پشدم بخدامردا جزعق ومحبت وآرامش چیزی نمیخان پ این آرامش ازجفتتون دریغ نکن اگ گذشته ای هم بوده تومجردیت مثل من ب بدترین نوع ممکن شکست خوردی روش خط بزن اون دیگ رفت گذشت تویه زنی خانوم دیگری هستی پس عشقتو دریغ نکن ازشوهرت این فکرارونکن ک اختلاف سنی واینجورچیزا سن یه عدد مهم خوشی وشادیه شعارتبه تبه نمیدم ایناروتجربه کردم تجربه زندگی یسال و۹ماه زندگیه یسال خورده ایش زهرماری گذشت الان فک میکنم میبینم بع چقداحمقانه ومخرفانه بهترین روزمانوهدردادیم مفت ومجانی خوشیامون ب تلخیامون فروختیم دختر شروع کن یلله اولش سخته ب اجبار بغل کن ببوسش بگو دوسستدارم ببین اینکاران فقط رواون روی خودت معجزه میکنه متحول میشی روتخت بالذت بروحتی اگ لذتی نداره ب خودت بگو لذت داره همبسترم عشقمه شوهرمب بچهاک آیندتوتکمیل میکنن فک کن منم بااین فکرارابطه سکسیمونودرست کردم یسال همش یطرفه ومزخرف وبااخم وبی میلیم گذشت کلی وقتی عاشقش شدم شدبرام پرلذت  پرعشق الان میفهم چی ب چیه بخداعدادسن ارزش نداره خودتواذیت کنی ببینی تمرین مرحله اول عددسنشو پاک کن هرعددی ک میدونی براسن همسرت ایده آله برای شوهرت درنظربگیرببین چی تودذهنت میاد هیچوقت هیچوقت توذهنش باکسی مقایس نکن بگو شوهرم تکه شونه ب شونمه چون من تکم وانتخابم تکه چجوربگم خوتوبهترمیدونی نمیپونم چندوقته زیریه سقفید ازخودت شروع کن خودتمیدونی دیگ خودتووهرتوبهترازهرکسی یشناسی مثل من اولین بار۱۷روز رفتم مشهدخونه بابام قهرنرفتم هااا تنهابرااینک بخودمون فرصت بدیم رفتم ولی دیدم هیچی جای مردبرازنش نمیگیره دیگ روزای آخربی طاقت شدم زودبااولین پروازبرگشتم توفروگاه امده بود استقبالم تامنودیدخندید بااینکه رفتم بایخورده دخوری بودولی قهرنبود بازم منودیدخندیدگفت دیگ نروتنهام نزاردلتگتم منم بغلش کردم گریم گرفته بودگفتم منم دلتگتم اصلافیلم هندی شدتوفرودگاه خخخخخ دیونه ایم الان حاظرنیستم یه سب ازش دورباشم یروز ازش فاصله داشته باشم الان میگ برای زایمانت بروپیش خونه آقات دومابمون میگم ن اصلاحرفشونزن من بدون جمیتونم میخام زایمانم کنارم باشی گفت میام پیشت گفتم ن اصلانمیرم مامانم میگم بیادبمونه اخه چطوربگم دوریت سخته اززهرتلختره بگوبیمیرولی نگو ازم چندروزجدابمون اصلاتودلت میادبغلم میکنه میگ ن اصلا دلتنگت میشم ن اصلا ولشکن ن نمیری خونه بابات اخه میدنم برم ذهن وفکروذکروقلبم توخونه خودم میمونه راحت نیستم 

شــــروع کن اینجااکثریت شوهراشوان سنشون بزرگتره بگواین فکرالوس بازیه ب خود عشق تزریق کن محبت القاکن ببین چی میشه نگو ن نمیشه نمیتونم  هیچ چیزنشدنداره اله ببین چقدافسرده بود قبلا الان خداروشکربهترداره میشه قبول داره گاهی ماشین زندگیش ب خرخرمیفته وبنزینش تموم میشه ولی بنزین پرمیکنه روشن میشه توهم یروز مثل من والی وملی وپری قهرمان میشی نمونش روشاببین واقعا یه خانومواقعی برگشت ازصفرشروع کردزندگیشوساخت داشت ب طلاق میرسید فکرکن حرف پدرشو گذاشت زمین دشمنای زندگیش ک خونواده شوهرشن نشوندسرجاش این یه نمونه زن کاملیه پری ببین شوشوش سرطان داشت تازه عروس جنگید جدانشد الان ثمره عشقش  بغلشه عین ملی ثمره عشقش داره ازوجودش تغذیه میشه منم منتظرم حاصل زندگیم بیادبغلم بچه ای ک ازوجوده منو عشقمه مردزندگیمه  مکمل منه این حرفاس معجزه میکنه ببین یساعت یساعت حاظری شوهرتوبازن دیگه ای ببینی ویه زن داره براشوهرت دلبری کنه وصاحب خونت شده وتویه مطلقه خون بابات با یه عالم چشمی گرگ کثیف درنگاشون طعمه ای بی ارزش برای لذتشو باشی تحمل کنی البته دورازجونت کلی گفتم اگ ناراحتم شدی اشکلی نداره یه تلنگره برات ببین تحمل میکنی شوهرت یه زن دیگ داره وخوشه ومیخندیده ایناروتوذهنت تصورکن بعدببین چطوردیونه میشی غیرتی میشی منم اینارواس خودم تمیرین میکردم میکردم دیونه میشدم فکرش آدمو تغییرمیده ببین حاظری شوهرتوبه زن دیگه ای بدی وخودت بآینده نامعلوم بسینی خونه آقات اگ حاظری حرفی نیس شروع کن شوهرتو هدیه کن ب کسی دیگه ای خودتو زجربده دیونه

اگ کمک واستی تک تکمون حاظریم فقط توبخاه من سعی میکنمزودب زود آنلاین بشم فقط بی زحمت اون لیوان ک پر آب کثیف وچرت ک داری خوردخودت میدی وکام خودتوزندگیتوتلخ کرده بریزدور لیوانبکشن یه لیوان بردارآب پاک وزلالش کن وازصافیش لذت ببرازصافی آب ولیوان صورت شوهرتومیتونی ببینی ب طعم عالی آب سالم برسی فقط لیوان ک پرآب کثیف کردی بریزش دور همیـــن حالم زیادمساعدنیس والابیشتربرات میگفتمدرضمن من همینم رکم میخای نمیخای اگ ناراحت شدی مهم نیس مهم زندگیتوبسازی افتاااااد؟؟😋😋🙉🙉😔😔😔😤😤😣😣

باهرکس ساختیم اخرش سه صفر باختیم
۱۳۹۶/۹/۱ ۲۰:۱۱:۵۱
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۲/۳۰ ۱۶:۲۶:۵۷
(ویرایش)

بهار یچیزبگم؟؟؟؟ برووو بابا قضاوت نکن 😋😋😝😝من درددارم قضاوت نکردم اگ دست من ب خواهرشوهرت چیزی نمیدادم آخه زیادیش میشه والله خوشبحالش چ شانسی مادرجونش طرفشه ازطرف من خرخره خواهرشوهرتو بجو خفه ش کن  والله من دوستدارم خواهرشوهرموخفه کنم بسکه مغروره وهمه چیومال خودش میاد همه چی بایدبرای خودش وشوهرشه  بشوهرم چیزی نرسه بعضبااینجورن دیگ شانس زیاددارن وروی زیادیی همـــــین

باهرکس ساختیم اخرش سه صفر باختیم
۱۳۹۶/۹/۱ ۲۰:۲۰:۴۳
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۵:۳۳
(ویرایش)

سلام زهرا جونیییی 

خوبی 

خسته نباشی عزیزم انشاله که زود زود انقباضات از بین میره و گل پسرت سر وقت میاد تو بغلت . خدا مادرشوهر و شوهرت رو برات حفظ کن خیلی خوبه که تو این شرایط بهداین خوبی کنارتن عزیزم . 

ملیکاااااااا از زهرا یاد بگیییییر ببین وقتی میاد چقدر پست های خوب و خوب و طولاااااااانی میذاره 😆😆 بیااا دیگه تو هم دلمون برات تنگ شد خوب 😔😔😔

 

جان، بی جمالِ جانان
میل جهان ندارد ...
۱۳۹۶/۹/۱ ۲۰:۲۷:۰۶
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۵:۳۳
(ویرایش)

ممنونم روشا جونم ، الان شام و اماده کردم هستم در خدمت شما کم کم باید اماده شم برم خونه مادرم . شستن میوه و دم کردن چایی و پذیرایی و ... هم خودش گفت انجام میده.   

مهموناش فکر کنم ساعت ۱۱ برسن پروازشون تاخیر داشته .

 اره بچم حرف گوش کنم هست البته تمیز کار ولی محض احتیاط گفتم حواسش باشه 😂 

راستی شوهری یه کیلو زرشک خریده پاک کردنشم گویا سخته تیغاش تیزه . شب میبرم خونه مامانم کمکم کنه . کار کردن تنهایی بهم نیمده 😆 

 

جان، بی جمالِ جانان
میل جهان ندارد ...
۱۳۹۶/۹/۱ ۲۰:۳۶:۲۰
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۵:۳۳
(ویرایش)

بهار جون 

من اصلا چنین احساسی نکردم عزیزم من به شوهرت و برادراش حق میدم که ناراحت بشن از رفتار خواهرشون . من بدتر از اینش رو هم دیدم گلم . خواهر بعد از فوت مادرش حتی به برادرش نگفته بیا وسیله ها و طلاها مامان و تقسیم کنیم و همه رو برداشته برای خودش و برادرش هم حرفی نزده . برای گرفتن پولی هم که از فروش خونه بدست اومده بود ادعای میکرد من صغیر بودم بابام مرده و از اون زمانم ارث میبرم و نباید مادرم حقم و میداده به شما و از این حرفها و مدعی پول بیشتر بوده و .....ولی تو این مورد برادر اصلا کوتاه نیمد دیگه خوب حقم داشت  

مورد دیگه م بود یکی از برادرها میگفت بابا به زن من برای قباله ش زمین کشاورزی از فلان جا که بهتر بوده داده و الان همون و میخوام در حالی که اینطور نبود پدرشون به همه عروسا از یه منطقه داده بود حالا موقع تقسیم از جایی که پیشرفت بیشتری داشت میخواست برای زنش برداره

و .....

اگه بخوام بگم از این موردا زیادخ بهار جون 

پس گلم کسی چنین قضاوتی نکرد همیشه اینطور مسایل تو خانواده ها به هر نحوی وجود داره طبیعیه هست این اختلافات چون همیشه یه نفر ساز مخالف میزنه و سهم بیشتری میخواد گاهی خواهر گاهی یکی از برادرا . 

راحت باش عزیزم اینجا همه میتونن درد و دل کنن . 

شرمنده اگه با حرفم ناراحتت کردم من فقط از جنبه ی حقوقیش نظرم و گفتم . فقط همین 😚😚

جان، بی جمالِ جانان
میل جهان ندارد ...
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران