تعداد بازدید : 168646
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱/۲۳
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۱/۷/۱۲
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۵/۲/۷ ۱۵:۴۰:۳۶
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

وای موهای تنم سیخ شد. از آن لحظه ها بوده که میخای زیر زمین باشی آن لحظه 

یارب
۱۳۹۵/۲/۷ ۱۹:۵۳:۳۵
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۷/۵ ۲۳:۵۷:۵۰
(ویرایش)

حالا من یه خاطره از دوستم بگم:

 

زمانی که دانشجو بودم یه دوست داشتم که تقریبا هم مسیر بودیم با هم و همیشه با هم برمیگشتیم.سرویس دانشگاهمون هم از این اتوبوس های شرکت واحد بود.آقایون جلو میشستن و خانم ها صندلی های عقب اتوبوس.همیشه یه نفر داوطلب میشد که کرایه های همه رو جمع کنه که دیگه موقع پیاده شدن علاف نشیم.خلاصه یه روز که مثل همیشه تو راه برگشت توی سرویس بودیم این دوستم حواسش نبود که کرایه رو بده ب اون شخصی که پول جمع میکرد ،موقعی که میخاستیم پیاده شیم دوستم اومد بگه کرایه رو میام از در جلویی حساب میکنم یه هو هل شد بلند از ته اتوبوس داد زد گفت:

 

آقای راننده من از جلوووووو میددددددددم

 

آقا کل پسرای سرویس همه از دم برگشتن ب ما نگا کردن ینی از خجاااااااالت دیگه رومون نمیشد پیاده شیم از اتوبوس.خخخخخ

Stay stronge
۱۳۹۵/۲/۸ ۰۰:۳۴:۵۸
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

نوراااااااا وااااااای فک کن خخخخخخخ

 

دقیقا شهنیم جون

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۲:۲۹:۱۲
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

سلام یادمه تو اوج جوونی بودم عروسی برادرم بود میخاستم حسابی بترکونم وبه قول معروف خودی نشون بدهم 😆 آمدم به مهمونها خوش آمد گویی بگم رفتم سر میز مهمان ها وسلام وحال واحوال با فامیل های عروس بعدش از آنجایی که زیاد هیجان داشتم بهشون گفتم خیلی ممنون !خیلی ممنون چی ؟ببخشید دو تا میز رفته نرفته برگشتم  😅

یارب
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۲:۳۶:۲۳
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

یادمه دبیرستان بودم من عاشق زیست بودم و همیشه داوطلب بودم ومیرفتم توضیح میدادم در حین توضیح هم عادت داشتم از دستهام زیاد استفاده میکردم درسمون راجع به کلیه بود منم مدام با دستم کلیه رو رو بدن خودم نشون میدادم و میدیدم معلمون هی لبخند میزنه آخرش طاقت نیاورد و گفت عزیزم من موندم اگه تو درس بعدی که اندام های تولید مثل هست روهم بخای توضیح بدی همینطوری نشون میدی 😂

یارب
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۵:۴۷:۵۸
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخخ شهنیم باحال بود!! خخخخخ

 

چند وقت پیش عمه شوهرم پسرشو داماد کرده بود بعد از چند وقت با عروسه قرار گذاشتیم فیلمای عروسی همو ببینیم اقا اول اون اومد و گفت واااای چقد قشنگ فیلم گرفته فیلم ما رو خراب گرفته و اینا

 

اقا نوبت من شد که برم فیلمو برم و اون هی غر میزد که فیلمم خرابه!منم برای اینکه مرحمی باشم گفتم اره واقعا خیلی بد گرفته الان این پسره منگل کجای رقصش قشنگه که همش داره ازش فیلم میگیره😌گفت داداشمه😮گفتم نهههههههه اونو نمیگم پشت سریشو میگم😨😨گفت اون که نمیرقصه😒😒و باز هم من حماسه افریدم😟😟

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۵:۵۹:۱۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

ابجیم کلاس دوم دبستان بود و تو جمله سازی بسیااااار ضعیف!

یعنی به قدری کوتاه جمله میساخت که حد نداشت!

یک سری مامانم داشت دفترشو نگاه میکرد دید معلمشون وسط دفتر مشقش یک علامت تعجب بزرگ گذاشته بود مامانم گشت تو صفحه ببینه جریان چیه!دید یک کاره واسه کلمه مادرم جمله ساخته مادرم داد😯😏

 

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۶:۱۶:۵۰
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

مامانم زمانی که 16 سالش بوده یعنی 35 سال پیش واسش خواستگار میاد بعد خوتشون 2 تا اتاق داشته که مامان بزرگم بین 2 تا اتاق پرده زده بوده!مامانم از اونجایی که خیلی فضول بوده میره بالای رختخوابا که گوش بده که اونا چی میگن!پسرخاله من که اون زمان 5 سالش بوده میره پشت رختخوابا و هلشون میده مامانم با موهای پریشون میفته وسط مهمان ها!جالب این بوده که پسرخالم همزمان با این کار گفته عرووووس وارد میشه!!😂😂😂خواستگاره رفته که هنوز اثری ازش نیست😏😏

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۶:۲۴:۴۲
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۷/۵ ۲۳:۵۷:۵۰
(ویرایش)

خخخخخخخخخخ.

 

هههههههههههههههه

 

ترکیدم از خنده الیییییییی.خعلی باحال بود.مرسی

Stay stronge
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۶:۳۵:۵۱
آخرین حضور: ۱۳۹۹/۷/۵ ۲۳:۵۷:۵۰
(ویرایش)

من یادمه بچه که بودم فوق العاده حسود بودم.از بچه نینی هم خعلی متنفر بودم.خیلی هم عصبی و قلدر بودم خلاصه یه روز خونه ی دختر عمم بودم  که تازه بچش ب دنیا اومده بود.همه رفتن پی کارشون من و اون نوزاد ۱۰ روزه تنها موندیم.

 

چشمت روز بد نبینه یه هم همین جوری شروع کردم ب کتک زدن بچه.من اون وقتا ۵ سالم بود.خلاصه انقدر ب این نوزاد بیگناه چک زدم که صدای گریش بلند شد و یه هو که ب خودم اومدم دیدم همه دور ما جمع شدن و خیلی عصبی دارن بهم نگا میکنن.

 

بابای بچه با حالت عصبانیت گفت واسه چی داشتی بچمو میزدی؟؟؟؟!!!!!!!! منم کم نیاوردم گفتم بچتون بهم فحش داد منم زدمش.

 

باباهه گفت: نوزاد که حرف نمیزنه حالا چه فحشی داده بهت؟؟؟؟؟؟؟؟ من باااااااازم کم نیاوردم با قیافه ی حق ب جانب گفتم: من روم نمیشه بگم فحش چیز دار داده ..... 

 

خخخخخخخخخخخ

Stay stronge
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۶:۵۴:۱۳
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

سلام وای بچه ها از ته دل خندیدم ...نورا جون عجب بچه ای بودی بنده خدا نوازاده 😂الی جون جمله خواهرت هم خیلی باحال بود یعنی داداشت معنیش رو میدونسته ؟!😊اما در مورد آن خاطره فیلم بنظرم از این به بعد واسه اینکه حماسه نسازی وقتی طرف مقابلت احساس ضعف میکنه ومیگه فیلمم خوب نبود اتفاقا تو بهش بگو خیلی خوب بود . ولی خیلی باحال بوده دیدن قیافه فامیلتون

یارب
۱۳۹۵/۲/۸ ۱۷:۰۹:۴۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۲/۱۰ ۰۱:۵۴:۳۷
(ویرایش)

بزارین منم یکی از خاطرهام و بگم شاید حالم خوب بشه

فاصله محل کار همسرم تا خونمون زیاد بود ولی برادر شوهرم سر کوچه مغازه داشت یروز اوایل ازدواجم سرما خورده بودم حال نداشتم زنگ زدم گفتم وحید جان واسه من سوپ آماده میگیری بیاری گفت باشه زنداداش گرفت با نون و کلی وسیله آورد دم در جلو در بهم داد گفت زن داداش ببرمت دکتر گفتم نه گفت کاری داشتی به من بگو حمید راش دوره . منم خواستم اوج راحتیم و باهاش نشون بدم تو اون بیحالی گفتم آره باهات تعارف ندارم تو و حمید فرقی واسم نمیکنین بالاخره حمید شب و نصف شب دیر میاد به تو کارم و میگم . بیچاره یجور حرفم تموم نشده پله هار و رفت پایین فکرد میخوام بهش تجاوز کنم من تازه یه ساعت بعد بهوش اومدم فهمیدم چی گفتم تا یه هفته تو چشاش روم نمیشد نگاه کنم

۱۳۹۵/۲/۸ ۲۰:۲۸:۳۷
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

واااای خداااا خیلی باحال بود

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۸ ۲۲:۰۵:۴۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

وای مردم از خنده خیلی باحال بود به فرین 😂😂

یارب
۱۳۹۵/۲/۸ ۲۲:۱۵:۰۱
آخرین حضور: ۱۳۹۶/۶/۴ ۱۸:۴۶:۲۴
(ویرایش)

خخخخخ الی مامانت خیلی باحال بوده

 

نورا ؟!!!!!! واقعا چه بلا بودی خیلی باحال جواب باباهه رو دادی!!! ببین بچه ات چه بلایی بشه خخخخخخ

زندگی قانون
باورو ها و لیاقتهاست!!!!
همیشه باور
داشته باش
لایق بهترین هایی!!!!❤💓💓❤:
بهترینها رو واستون ارزو دارم
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران