تعداد بازدید : 168634
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱/۲۳
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۱/۷/۱۲
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۵/۲/۱۲ ۲۲:۳۵:۵۷
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

اره دقیقا شهنیم جون خوب شد گفتی پاک نکن

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۳ ۰۸:۰۷:۴۶
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

سلام دوستان می دونید که هر خانواده ای اصطلاحات خاص  خودش رو داره ....چند شب پیش همسرم یادش افتاده بود تعریف میکردیم ومیخندیم. میگفت آن اوایل میخاستم برم دستشویی مامانت بهم گفت میخای بری بشاشی 😨 میگفت من موندم چی بگم 😶 حالا مگه فرقی هم میکنه ... بعد مامانت گفت اگه میخای بشاشی نمیخاد بری حیاط همین جا برو ...بعدها فهمید اصطلاح شاشیدن یک کلمه رایج تو خونه شما هستش که مدام تکرار میشه مثلا من در جواب خواهرم میگم بزار برم بشاشم بعدمیام برات تعریف میکنم ....فکر کن برای یک تازه وارد خیلی عجیب هستش

یارب
۱۳۹۵/۲/۱۳ ۰۹:۵۵:۳۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخخ شهنیم

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۲:۳۴:۱۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

اتفاقا الان میخواستم بیام بنویسم

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۲:۵۶:۳۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

میخوام یک فاجعه تعریف کنم نه یک سوتی!

 

ابجی بزرگم حامله بود تو ماههای 8 بود و سهرستان زندگی میکرد مامانم واسه اینکه ابجیم تتها بود منو فرستاد برم کمک ابجیم!

منو شوهرخواهرم نشسته بودیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم دیدم صدای جیغ میاد بدو جفتمون رفتیم تو اشپزخونه نگو خواهرم رفته از بالای کابینت چیزی برداره صندلی گذاشته زیر پاش صندلی لیز خورده بود خواهرم افتاده بود!!شوهرخواهرم در یک اقدام دوید رفت دست خواهرمو بگیره بلندش کنه که دست خداهرم گیر کرد به شلوار شوهرش و خودشو با اون بلند کرد یهوووو دیدم شلوارو شورت دامادمون در اومد منم هاجوووو واج خیره شده بودم!به خودم اومدم دویدم رفتم تو اتاق!دیدم دامادمون داره میگه اخه مگه شلوار منم شد تکیه گاه بیچاره کبود شده بود داد میزد خواهرمم میگفت باشه جای فحش دادن شلوارتو بپوش!😰😰

شب دامادمون میگه ببخشید توروخدا منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم فقط اونجاتو ندیده بودیم که دیدیم😖😖😖

 

وااااای اب شدممممممم

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۳:۰۲:۳۰
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

یک شوهر خاله دارم کلا ادم شیرین عقلیه!!

 

رفته بودیم خونشون داشت از وضع ادارات تعریف میکرد که انگار داغ دلش تازه شده بود شروع کرد فحش دادن!داشت میگفت مسخره ها شورشو در اوردن یا صبحانه ان یا نهارن یا دنبال بچشونن بر پدرشون لعنت!بر پدر تو هم لعنت کصافط عوضی

 

قیافه من😰😰

 

قیافه شوهرخالم😡😡

 

قیافه بقیه😮😮😮

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۳:۲۸:۲۰
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۵/۲۴ ۲۲:۱۳:۳۱
(ویرایش)

جاری م بچه ش چندماهشه منم اولین بار دیدمش. جاریم شروع کرده بود به گفتن که همه میگن بچه م شبیه عموشه { یعنی شوهر من} منم چند بار نیگا کردم به بچه بعد به شوهرم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم نه بچه تون خوشگل تر از عموشه!!

 

من shysmile

 

جاری مoh

۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۳:۴۴:۰۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

عروسی ابجیم بود یک مهمون داشتیم خیلی باکلاس بود!رفتم فرودگاه دنبالش با خودم تکرار میکردم که چی بگم با کلی تمرین!تا دیدمش رفتم جلو گفتم سلام انشالا خوشبخت شن مبارک باشه!!!😣😣

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۳:۴۵:۵۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخ مهسا دقیقا

 

ارام صادقتت تو حلقم عشقم خخخخخ

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۳:۵۸:۱۷
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

با عموی شوهرم رفتیم مسافرت با هواپیما!

 

همه خسته بودن رفتن بخوان عمو شوهرم با زنش داشت یواش حرف میزدن منم دستشوییم گرفته بود رفتم برم دستشویی!یکدفعه صدای عموش رو شنیدم که داشت میگفت امروز اگه ایربگ باز نمیشد من با سر میرفتم تو کف هواپیما!!منم دیدم واااای چه اتفاق بدی میخواسته بیفته رفتم دلداریش بدم پابرهنه رفنم وسط بحثشون گفتم واااا عمو جون چرا همونجا نگفتین الهی بمیرم میخواستین زمین بخورین دیدم دارن با تعجب نگام میکنن!زن عموش بلند شد دستمو گرفت برد تو اتاق گفت دخترجون اون منظورش ممه های من بود😮😮😮

گفت میخواسته بیفته دستشو گرفته به ممه های من!

 

گفتم وااای ببخشید😟😟

 

حالا موندم چجوری تونسته بگیره مگه داریم مگه میشه😒😒

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۴:۱۹:۱۱
آخرین حضور: ۱۳۹۷/۵/۲۴ ۲۲:۱۳:۳۱
(ویرایش)

من رفته بودم خونه مادر شوهرم شوهرمم تازه رسید رفت لباساشو عوض کرد اومد دیدم سیخ شلوارش خیلی زیااااد پاره است اروم بهش گفتم  برو شلوارتو عوض کن زشته ادم اینجوری جلو مادرش نمیپوشه. من نمیدونم مامانش چطور شنید که جواب داد ارام خودتو اذیت نکن من خیلی دیدم نگران نباش

 

من از خجالت اب شدم چقد راحت میتونست از این حرفا بزنه

۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۴:۵۶:۰۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخخ ارام

 

من رفتم خونه مادرشوهرم تو عقد بودیم شبم بود رفتیم تو اتاقو....کارمون که تموم شد هرچی گشتم شورتمو پیدا نکردم فرداش مادرشوهرم کفت پدرشوهرت شورتتو پیدا کرده!!!

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۵:۳۰:۲۲
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

چند وقت پیش خواهرزادمو بردم حموم و چند روزی که گذشت سسر سفره ناهار بودیم چون خخیلی بد غذاست همه داشتن تشویقش میکردن که افرین غذا بخور بزرگ شی دستت به زنگ برسه و این جور حرفا اونم بلند شد گفت یعنی اگه غذا بخورم می می های منم مثل می می خاله الهه گندهههههههه میشه

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۵:۳۷:۵۲
آخرین حضور: ۱۳۹۸/۱/۲۶ ۱۳:۳۵:۵۸
(ویرایش)

سلام بچه ها . من همه پست ها رو میخونم و کلی میخندم . منم خیلی خاطره دارم اما فکر نکنم مثل شماها بتونم تعریف کنم . خنده دارن اما چون مثل شماها نمیتونم بگم احتمالا بی مزه میشن . بچه هایی که میتونن بگن و تعریف کنن خیلی خوبه . تو روحیه تاثیر خوبی داره.

پسرم عشق مامان
۱۳۹۵/۲/۱۵ ۱۶:۳۱:۳۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

مامان طاها جون شما بتعریف ما یجوری میخونیم که خوشجل باشه

 

مهسا جون ببخشید خخخخ

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران