تعداد بازدید : 168643
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱/۲۳
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۱/۷/۱۲
کاربران آنلاین : 0
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۰۲:۰۸:۳۴
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

با شوهرم رفته بودیم تو کافی نت که دانشگاه ثبت نام کنیم خیلیم شلوغ بود عجله هم داشتیم اومدم بگم کد پستی گفتم کس پستی!!هیچی دیگه هرکی به یک بهانه از اونجا رفت بیرون!!

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۰۲:۱۴:۴۵
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

یک بار دوستم با مامانش خیلی بد حرف زد یهو در اومد گفت مامان خیلی بیشعوری!! من خیلی تعجب کردم اومدم از مامانش طرفداری کنم گفتم مامانِ تو اگه شعور داشت دخترش اینجوری نبود!!
😨😨😨یخ زدم همونجا

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۰۷:۰۲:۲۱
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

الی جون خاطراتت خیلی باحاله...آدم از خنده میمیره 😁مخصوصا خاطره مادرت وداییت وخاطره عید والبته همشون دلارام جان خاطره قپی درکردن شماهم برای همکلاسی ترم یکت باحال بود 

یارب
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۰۷:۱۶:۰۴
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

من کلا خانه داریم صفر بود برای همین یک دایره المعارف خانه داری گرفتم ومیخوندم همون موقع هابود که باهمسرم رفتیم خرید میوه . همسرم بادمجون دید گفت بخرم منم گفتم بخر بعد رفتم کنارش به فروشنده گفتم آقا لطفا بادمجون های سیاه و لاغرو درازش رو بده .فروشنده که مرد پررویی بود گفت به روی چشم ،همه سیاه ودرازش رو بیشتر دوستدارن بعد قیافه فروشنده😉قیافه همسرم😈 فکر کن من آنقدر خنگ بودم نفهمیدم ولی همسرم سریع حساب کرد و رفتیم بیرون از میوه فروشی حالا هی بهش میگم بازم خرید داشتیما بعد بنده خدا میگه میشد آنقدر توضیح نمیدادی بادمجون میخاستی یا دودول .....وحالا قیافه من😰😨 بعدش کلی به همسرم توضیح دادم که از تو کتاب خانه داری ویژگی های بادمجون خوب چیه نگو ویژگی هاش با دودول خوب مشترکه 😂

یارب
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۰۹:۱۴:۱۶
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

😂😂😂😂😂😂شهنیم عالی بووووووود حرف نداشت خخخخخخ

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۰:۴۱:۱۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخخخ وای عسلک خیلی قشنگ بود خندیدم واقعا!!چرا بد باشه!دیگم بذار

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۰:۵۵:۰۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۲۷ ۱۲:۱۴:۴۲
(ویرایش)

سلام عسلک جان کاش بقیه اش رو هم میگفتی آخه من تخیلم ضعیفه ولی خیلی باحال بود فکر بچه وقتی میومد و ملافه رو میزد کنار یک هو آب بهش می پاشید😂

یارب
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۱:۰۰:۵۷
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

خخخخخ عسلک کپی برداریت از سوالات خیلیییی باحال بود منم وقتی خوندم تعجب کردم گفتم مگه میشه مگه داریم؟؟؟

 

خب با جزییات میگفتی مگه ما بدا دل نداریم خخخخخ

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۱:۳۱:۵۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

سوم دبیرستان بودم رفتم از بوفه مدرسه یکی از این ژله کوچیکا واسه ابجیم گرفتم که برم خونه بهش بدم!!خلاصه اینقد تکون اینا خورده بودم که ژله تو کیفم ترکیده بود!!زنگ اخر بودم معلممون گفت خب بچه ها کم کم وسایلتونو جمع کنید!منم جمع کردم دیدم ژله باز شده تموم وسایلام داره کثیف میشه با انگشت یواشکی شروع کردم به خوردن!معلممون اومد بالا سرم گفت چسکار میکنی جیگر؟؟منم هول شدم گفتم ببخشید خانوم این چیز تو چیزمون ترکیده!دارم میخورم!این بود که کلاس ترکید😁😁

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۳:۵۹:۲۳
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

سلام اره عزیزم تو خوبی

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۴:۰۷:۲۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)
این سوتی من خجالت اوره.بخندین ولی کم خخخ پانزده سالم بود بابابزرگم فوت کرد بزرگ خاندان هم بود کلی هم مقتدر عاقا دومین روز فوتش بود کل طایفه اونجا بودن منم درست سر قبر نشسته بودم و زار زار گریه میکردم عمه ها هم منو نگاه میکردن گریشون دوبرابر میشد مامانمم چشم غره میرفت بسه کم گریه کن یهپ جو گرفت بلندگفتم بابایی کجایی عاقا کجایی همین و یه صدای مهیب از من در رفت چشمای خودم گرد شد من و کل طایفه عاقا مراسم تبدیل شد به قهقه منم از شرمندگی نمیتونستم از جام بلند بشم فکرشو بکنین از اون روز تا حالا نرفتم سر قبر بابابزرگم
 
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۴:۰۹:۲۱
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

سلام مهسا جون چرا نمیری تو انجمن سوال کنی

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۴:۱۲:۲۸
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)
یه سوتی جالب ازمامانم یادم اومد!مامان یه بارداشت میرفت بیرون دم دربودیم دوتایی داشتم خدافظی میکردم اونم سفارش پشت سفارش که این کارو بکن آشغالا یادت نره نهارتویخچاله واینا بعدش که داشت ازپله هاپایین میرفت من دیدم یه جوریه شکل همیشه نیست منم یه کم باتعجب نگاش کردم یهوداد زدم وایییییییی مامان وایسا!بچه هاشلوار نپوشیده بود داشت میرفت مدرسه حالا تصورکنید مامانم پاهاش لاغره یه جوراب ازاین دراز مشکیا پاش مانتوی بلند چادرش رو دستش بدون شلوار!!!!تا20دقیقه اززور خنده نمیتونستیم ازجامون تکون بخوریم
 
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۴:۱۹:۵۸
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

ما برای اولین بار رفته بودیم خونه زن داداشم برای آشنایی
دیدیم کل فامیلشون جمعن و تو همون جلسه از قبل بین خودشون رو یه مهریه خیلی سنگین توافق کردنو به ما م اعلام کردن برادر منم فوق العاده مظلوم و بی سر و زبونه و هیچی نگفت
ما اومدیم خونه و هر کدوم یه جوری به برادرم میتوپیدیم که ما اگه کل زندگیمونم بفروشم یک دهم این مهریه نمیشه و ...نباید زیر بار میرفتی
اصلا مگه قرار به آشنایی بیشتر نبود اینا خودشون بریدن و دوختن
برادر زاده 5 ساله م دید اوضاع اینجوری همه در حال سرزنش کردنن
یهو با لحن عصبانی گفت اه منم رفتم دستشویی شون جیشم نیومد!!!!!!! کل خونه رفت رو هوا

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
۱۳۹۵/۲/۱۸ ۱۴:۳۴:۰۲
آخرین حضور: ۱۳۹۵/۷/۱۸ ۲۳:۴۰:۴۷
(ویرایش)

مهسا جون من خوندم فعلا با اون حالتی که راحتی ادامه بده تا بعد ضمنا سعی کن خودت به خودت کمک کنی تا واقعا خیس بشی و اینکه من خودم اول که ارضا میشم بعدش واسم راحتتره دردی نداره...مردا نمیتونن زیاد کمک کنن چون تو حال خودشون نیستن

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد!جو از جو
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران