با شوهرم رفته بودیم تو کافی نت که دانشگاه ثبت نام کنیم خیلیم شلوغ بود عجله هم داشتیم اومدم بگم کد پستی گفتم کس پستی!!هیچی دیگه هرکی به یک بهانه از اونجا رفت بیرون!!
یک بار دوستم با مامانش خیلی بد حرف زد یهو در اومد گفت مامان خیلی بیشعوری!! من خیلی تعجب کردم اومدم از مامانش طرفداری کنم گفتم مامانِ تو اگه شعور داشت دخترش اینجوری نبود!! 😨😨😨یخ زدم همونجا
الی جون خاطراتت خیلی باحاله...آدم از خنده میمیره 😁مخصوصا خاطره مادرت وداییت وخاطره عید والبته همشون دلارام جان خاطره قپی درکردن شماهم برای همکلاسی ترم یکت باحال بود
من کلا خانه داریم صفر بود برای همین یک دایره المعارف خانه داری گرفتم ومیخوندم همون موقع هابود که باهمسرم رفتیم خرید میوه . همسرم بادمجون دید گفت بخرم منم گفتم بخر بعد رفتم کنارش به فروشنده گفتم آقا لطفا بادمجون های سیاه و لاغرو درازش رو بده .فروشنده که مرد پررویی بود گفت به روی چشم ،همه سیاه ودرازش رو بیشتر دوستدارن بعد قیافه فروشنده😉قیافه همسرم😈 فکر کن من آنقدر خنگ بودم نفهمیدم ولی همسرم سریع حساب کرد و رفتیم بیرون از میوه فروشی حالا هی بهش میگم بازم خرید داشتیما بعد بنده خدا میگه میشد آنقدر توضیح نمیدادی بادمجون میخاستی یا دودول .....وحالا قیافه من😰😨 بعدش کلی به همسرم توضیح دادم که از تو کتاب خانه داری ویژگی های بادمجون خوب چیه نگو ویژگی هاش با دودول خوب مشترکه 😂
😂😂😂😂😂😂شهنیم عالی بووووووود حرف نداشت خخخخخخ
خخخخخخ وای عسلک خیلی قشنگ بود خندیدم واقعا!!چرا بد باشه!دیگم بذار
سلام عسلک جان کاش بقیه اش رو هم میگفتی آخه من تخیلم ضعیفه ولی خیلی باحال بود فکر بچه وقتی میومد و ملافه رو میزد کنار یک هو آب بهش می پاشید😂
خخخخخ عسلک کپی برداریت از سوالات خیلیییی باحال بود منم وقتی خوندم تعجب کردم گفتم مگه میشه مگه داریم؟؟؟
خب با جزییات میگفتی مگه ما بدا دل نداریم خخخخخ
سوم دبیرستان بودم رفتم از بوفه مدرسه یکی از این ژله کوچیکا واسه ابجیم گرفتم که برم خونه بهش بدم!!خلاصه اینقد تکون اینا خورده بودم که ژله تو کیفم ترکیده بود!!زنگ اخر بودم معلممون گفت خب بچه ها کم کم وسایلتونو جمع کنید!منم جمع کردم دیدم ژله باز شده تموم وسایلام داره کثیف میشه با انگشت یواشکی شروع کردم به خوردن!معلممون اومد بالا سرم گفت چسکار میکنی جیگر؟؟منم هول شدم گفتم ببخشید خانوم این چیز تو چیزمون ترکیده!دارم میخورم!این بود که کلاس ترکید😁😁
سلام اره عزیزم تو خوبی
سلام مهسا جون چرا نمیری تو انجمن سوال کنی
ما برای اولین بار رفته بودیم خونه زن داداشم برای آشنایی دیدیم کل فامیلشون جمعن و تو همون جلسه از قبل بین خودشون رو یه مهریه خیلی سنگین توافق کردنو به ما م اعلام کردن برادر منم فوق العاده مظلوم و بی سر و زبونه و هیچی نگفت ما اومدیم خونه و هر کدوم یه جوری به برادرم میتوپیدیم که ما اگه کل زندگیمونم بفروشم یک دهم این مهریه نمیشه و ...نباید زیر بار میرفتی اصلا مگه قرار به آشنایی بیشتر نبود اینا خودشون بریدن و دوختن برادر زاده 5 ساله م دید اوضاع اینجوری همه در حال سرزنش کردنن یهو با لحن عصبانی گفت اه منم رفتم دستشویی شون جیشم نیومد!!!!!!! کل خونه رفت رو هوا
مهسا جون من خوندم فعلا با اون حالتی که راحتی ادامه بده تا بعد ضمنا سعی کن خودت به خودت کمک کنی تا واقعا خیس بشی و اینکه من خودم اول که ارضا میشم بعدش واسم راحتتره دردی نداره...مردا نمیتونن زیاد کمک کنن چون تو حال خودشون نیستن
بانک اطلاعات
ابزارهای بارداری و زایمان
ابزارهای رشد کودک
ابزارهای سنجش سلامت
پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال
مطلب از سایر رسانه ها