تعداد بازدید : 192926
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۴/۳
تاریخ آخرین پست : ۱۴۰۲/۱۲/۱
کاربران آنلاین : 0
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۰:۰۲:۲۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

سلام. وقتتون بخیر

من تازه واردم میشه لطفااا کمکم کنید 🙏 سه ساله ازدواج‌کردم وهنوز باکره ام . برای حل مشکل واژینسموس از کجا باید شروع کنم 🤒

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۲:۵۶:۲۵
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

سلام به همه. خوبین؟ خوشین؟ روبه راهین؟ روبه رشدین؟ 

دلم براهمتون تنگ شده بود. خوشحالم میبینم همه دوستان دارن باپشتکار وانگیزه تمریناتشون رو انجام میدن. 

من مطمئنم بزودی خبرای خوبی میزارین اینجا.

همینطور محکم وقوی ادامه بدین. دیگه چیزی نمونده. ان شاالله همگی امسال عروس بشین وبعدش باخیال آسوده وبدون دغدغه ازمابقی زندگیتون لذت ببرین. 

دوستتون دارم

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۳:۰۳:۲۶
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

سلام ترمه جان خوش اومدی. جای درستی اومدی. دوستان پستای قبلی توضیح دادن. اگه وقت داشته باشی اونارو بخونی خیلی خوبه. هم راهنمایی درست میشی هم انگیزه میگیری. معمولا اولش باید باکگل شروع کنی.بعدش بری سراغ ساخت دیلا وتمرین

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۱۴:۴۱:۲۳
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

ممنون عزیزم.  چشم حتما میرم میخونم ❤🙏

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۱:۵۱:۵۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۷/۲۳ ۱۹:۲۶:۱۵
(ویرایش)

جاتون خیلی خالی بود محیا جون میشه از حس و حال بعد درمان بگید

وقتی پیام های اول تاپیک و روزهای اول شما که تو سایز دو بودید و میخونم کلی امیدوار میشم 

باورم نمیشه شما هم این روزها رو گذروندید نگاهم به شماها که درمان شدید مثل اینه که شما مافوق بشرید

مبارزه هر چند سخت صعود را ادامه بده
قله شاید تنها در یک قدمی تو باشه
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۳:۲۳:۵۸
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

سلام مامان آوا خوشگله. دیدت کاملا اشتباهه، منم قبلامثل توفکرمیکردم. حتی نمیتونستم تصورشو کنم که درمان بشم اماالان میفهمم هیچ فرقی بین کسی نیست جز اراده. توبخواه خداکمکت میکنه. دوسال ونیم کارم گریه وزاری بود شبی نبود که بافکراین مسئله نخوابم وصبح بیدارنشم. بیشتر دلم واسه شوهرم میسوخت. خودمو بی عرضه ترین آدم دنیا میدونستم. جاری من ده سال ازم کوچیکتره الان بچش 7ماهشه بااینکه دیرترازماازدواج کرده بودن. تویک ساختمون زندگی می‌کنیم بخدا همیشه دلم خون بود. ولی این اوضاع تاکی قراربود ادامه داشته باشه؟پس تصمیم گرفتم تلاشمو بکنم

به نتیجش فکرکنین. بخداانگار یک کوه ازعذاب وجدان ودغدغه از رو دوشت برداشته میشه. تازه اون موقعست که شوهرتو باتمام وجود مال خودت حس میکنی وخودتو برای اون. احساس سبکی میکنی و باخودت میگی کاش زودتر انجامش داده بودم واینقدالکی نمی‌ترسیدم.

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۳:۲۶:۲۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

سلام دوستان. امیدوارم خوب باشین.  من تا جایی ک تونستم پیام های قبل رو خوندم. چند روز باید تمرینات کگل رو انجام بدم بعد برم سرآغ مرحله بعد؟ شهرستانم دسترسی به مطب خانم دکتر ندارم متاسفانه 🤕

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۳:۳۱:۱۰
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

بچه هااین پیاممو بدبرداشت نکنید. بخدافقط واسه انگیزه ست واسه اونایی که هنوز تصمیم جدی نگرفتن یا واسه تلاش نکردن بیشتربهانه میارن. این بخشی از روزای بد زندگی منه. توروخدا اصلا اصلا اصلا اصلا اصلا به شوهرتون شک نکنید. میگم این مسئله واسه من بوده ونمیخوام بخاطر چیزایی که میگم به شوهرتون خدایی نکرده شک کنید. اینارو میگم که دست بجنبونین وتمام تلاشتون رو بکنین تااین غول رو شکست بدین. البته اسمش غوله درواقعیت سوسکم نیست

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۳:۳۲:۳۸
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

ترمه جان دوستان میگفتن یک هفته

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۷ ۲۳:۵۴:۵۹
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

من دو سال ونیم ازدواج کردم وباکره بودم، خداروشکر شوهرم آدم خوبیه وتواین مدت چیزی به روم نمی‌آورد. همش میگفت اشکالی نداره درست میشه. بعد دید نه انگار رست شدنی نیست کلا بیخیال رابطه جنسی شد. می‌گفت قسمت همینه. همه یکسری ترسایی دارن که یاشکستشون میدن یاتاابد مجبورن رد دوششون بکشند. ماهم ازاون دسته دومیم. من بااین ترست کنار اومدم. همین رابطه ی سطحی هم خوبه.اما من میدیدم که ازدرون گر غصه وحسرته. تااینکه یک شب ازخواب بیدار شدم ودیدم اونی که نباید میدیدم. شوهرم داشت به فیلمای مستهجن رو می‌آورد. اونشب مردم وزنده شدم. فرداش اینقد به بی عرضه بودن خودم گریه کردم که اشکی برام نمونده بود. ازاون شب ناخودآگاه نصف شب ازخواب بیدارمیشدم وتاببینم شوهرم خوابه یانه. چندبار این صحنه ها رو دیدم. درسته کارش اصلا درست نبود اما من به خودم این حقو نمی‌دادم بهش اعتراض کنم. چرا؟ چون از طبیعی ترین حقش محردمش کرده بودم. فقط تو خودم می‌ریختم. روزااشک می‌ریختم وشبا بااسترس وسر درد میخوابیدم. بارآخر ی که تو اون وضعیت دیدمش نتونستم طاقت بیارم وبهش گفتم. یکهفته دعوا داشتیم وجداازهم خوابیدیم. بدترین روزای زندگیم بود. اون دعوا باعث شد شوهرم حرفای دلشو بزنه. اینکه چقد دوست داره پدر بشه، چقددوست داره رابطه جنسی واقعی رو تجربه کنه. اینکه همش باخودش می‌گفته مگه من از مردای دیگه چی کم دارم. دوستاش همه بچه دارن واون هنوز حتی رابطه جنسی واقعی نداشته. اینکه چه شبایی رو گریه کرده.

حرفاش آتیش بود که توقلبم فرو میرفت. اینقد درد کشیده بود ومن تویک ترس الکی دست وپا میزدم. خوشحالم بودم که شوهرم به روم نمیاره. ولی غافل ازاینکه دلش خون بوده. 

براهمین تصمیم گرفتم هرجور شده این قضیه رو تمومش کنم. اولش سخت بود.همش افکارمنفی داشتم اینکه نمیتونم، سخته، اونایی که تونستن قدرت مافوق بشر دارن.

اماجلوترکه بری خدا خودش دستت رو میگیره. 

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
۱۴۰۰/۱/۱۸ ۰۰:۱۱:۴۴
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

ممنون محیا جونم. چقدددر خوبه ک شما اینجا هستین و به امثال ما ک دقیییقا وسط همین بحران دست و پا میزنیم کمک میکنید. الهی ‌ک همیششششه شااااد و سلامت باشی ❤

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۸ ۰۰:۱۵:۰۷
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

منم توکل به خدا کردم و از همین امشب تمرین گکل رو شروع کردم.  امیدوارم ک از پسش بر بیام. لطفا تو مسیر راهنمام باشین خیییلی تنهام 🙏🌹❤

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۸ ۰۶:۴۷:۵۸
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۷/۲۳ ۱۹:۲۶:۱۵
(ویرایش)

مرسی محیاجونم 

ممنون 

نمیدونی هر جمله ت چقدر به ما انگیزه میده من دیشب و تمرین نکردم چون ناامید بودم چون ازش فرار میکنم چون نمیخام باهاش روبرو بشم موقع تمرین حس بدی ندارم ها ولی انگار اجباره زوره

ولی بهتره باهاش روبرو بشم بهتره حالا که دو قدمیشم تمومش کنک اخه چند بار شروع کنم بعد درجا بزنم دوباره باز بعد ی مدت شروع کنم و تموم نکنم.کلی برنامه و کار برا انجام دادن دارم ولی انجام نمیدم تا این هدفم تموم نشه ب خودم اجازه نمیدم برم سراغ اهداف دیگم

ما هم میتونیم تک تکمون بزودی زود خبر خوشمون اشک شوغمون و ناباوریمون و خنده دار بودن ترسمونو میایم اینجا مینویسیم

مبارزه هر چند سخت صعود را ادامه بده
قله شاید تنها در یک قدمی تو باشه
۱۴۰۰/۱/۱۸ ۰۸:۵۴:۲۳
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۹/۳۰ ۰۸:۵۴:۴۶
(ویرایش)

الهی آمین. به امید اون روز آوا جان.

آوا جان من اول راهم لطفا کمکم کن بتونم ادامه بدم 🙏

زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است!
۱۴۰۰/۱/۱۸ ۱۰:۲۱:۴۸
آخرین حضور: ۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۲۱:۲۴:۳۹
(ویرایش)

آفرین بچه ها. همیشه باهمین روحیه وانگیزه تلاش کنید. اول خدا دوم خدا سوم خدا بعدش هم تلاش خودتون. کار زیادی ازدست من برنمیاد جزاینکه حرف بزنم ویک کوچولو راهنمایی کنم، بفیش بستگی به خودتون داره. ان شاالله بزودی شماهم بانو میشید. خیلی خوشحال شدم ارادتون روقوی کردین. شماها میتونین. بخدااینقدراحته اصلا باورتون نمیشه.

هرروز میام اینجاسر میزنم تاخبرای خوبتون روبخونم.

زیادمنتظرم نزارین. موفق باشید

خنده خدارامیشنوی؟ به آنچه که محال می‌پنداری میخندد
برای شرکت در گفتگو باید وارد سایت شوید.×

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

اردیبهشت 1403
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031
یک زن وبسایت تخصصی بهداشت و سلامت زنان و مادران